ایل سر افراز قشقایی بازماندهي تیرهای از عشیرهی نام آور «قایی» Qayi یكی از عشایر 24 گانهي تركان ایرانی معروف به تركان اوغوز Oghuz است. در منابع اسلامی به اشارات فراوانی در باب این عشیره بر میخوریم. محمود كاشغری در «دیوان لغات الترك» و خواجه رشید الدین فضل الله همدانی در «جامع التواریخ» از عشیرهی «قایی» در كنار 23 عشیرهی دیگر اوغوزان یاد میكنند و این عشیره را صاحب «تمغا» و خط و كتابت میشمارند.
پروفسور دورفر، دیرین شناس آلمانی كه پژوهشهایی در منابع مكتوب تركی باستان دارد، سنگ نبشتههای 53 گانهی دشت «اورخون»Orkhoon را نیز متعلق به عشیرهی «قایی» میداند كه نقر و حك آن در سدهی ششم و هفتم میلادی به فرجام رسیده است. كلمهی قشقایی از دو جزء «قاش» Qash و «قایی» تشكیل یافته است. جزء نخست در معنای ناحیه و پیشانی و طلیعه و پیش قراول و قلاوز و ابرو، پیشرو و پیشتاز و جز آن آمده است. این تیرهی سلحشور عشیرهی قایی، روزگارانی دراز در آذربایجان و سویهای آن مكان داشتند و در اواخر عهد صفویان به كوه پایهها و ییلاقات كهكیلویه و بویر احمد، اصفهان، شیراز، فارس و خوزستان كوچانده شدند.
زبان امروزی قشقایی در واقع زبانی آهنگین از ادامهی زبان توانمند و فراگیر تركی آذری ایران به حساب میآید كه در مناطق مركزی و جنوب غربی ایران، با گویشهای بازمانده از تركی سومری Sumer در هم آمیخته و به شیوهای بدیع و خوش آهنگ تبدیل شده است. سابقهی تركی سومری در بین النهرین و جنوب غربی سرزمین مقدس ما ایران، به هفت هزار سال پیش میرسد كه تأثیر عمیق و نهادین در شكل پذیری آوایی و مورفولوژیك تركی قبچاقی و قشقایی داشته است.
نخستین متن مكتوب بازمانده به زبان قشقایی ظاهراً كتیبهی گران سنگ «تانیوقوق»Tanyuquq است كه سه متر و هفتاد و پنج سانتیمتر طول دارد و در دورهی بلاش اشكانی پدید آمده است. این كتیبه در سال 1889 از سوی رادلف Radloff آلمانی كشف و قرائت شده است.
كتاب «قوتادغو بیلیغ» را باید نخستین متن مكتوب دورهی اسلامی قشقایی به حساب آورد كه در سدهی چهارم هجری از سوی یوسف خاص حاجب در 6652 بیت و به بحر متقارب به نظم درآمده است. دیگر كتاب «عتبة الحقایق» و «دیوان حكمت» و «كتاب دده قورقود» و آثاری نظیر «نهج الفرادیس»، «قیرخ حدیث»، «وسیلة النجات» را برشمرده كه همه پیش از سدهی هفتم هجری تألیف و یا تصنیف شده است.
سلحشوران فرهیخته و فرهنگینه مردان سرافراز قشقایی پس از كوچ و مهاجرت به مناطق مركزی و جنوب غربی ایران، آثار را همپای منابع مكتوب ادبیات قشقایی نظیر «دیوان قاضی برهانالدین»، «دیوان نسیمی»، «دیوان خطائی»، «دیوان فضولی» و دهها نظایر آن و فولكلور غنی سرشار آذری- قشقایی و منظومههایی چون «حماسهی كوراوغلو»، «اصلی و كرم» و غیره را زنده نگه داشتهاند و دریایی از متون و ادبیات شفاهی نظیر قوشما، بایاتی، سایاچی سؤزلری، دوزگی، گرایلی و ادبیات منظوم عاشیقها با جویباران زلال فولكلور سرزمینهای نویافته درآمیختند و آسونكها و اوسانهها خلق كردند:
بو یول گئدیر تبریزه،
قناتی ریزه- ریزه،
الله بیزه بیر یول وئر،
بیز واراق اؤلكهمیزه.
از میان قشقائیان پس از اسكان و جولان در شیراز و سویهای آن نیز سرایندگان نامآوری نظیر میرزا محمد نثار، قول اوروج، میرزا مأذون، خسروبیگ، مسیح خان، بیات اوغلو، همراه و دیگران ظهور كردند كه در میان آنان میرزا سید محمد ابراهیم فرزند سید علیرضا معروف به میرزا مأذون قشقایی از همه نامبردارتر است كه در سال 1246هـ در میان ایل، چشم به جهان گشوده و در سال 1313هـ .ق. در شیراز وفات كرده است. مزارش در بقعهی شاهزاده منصورواقع است كه در دورهی ستمشاهی تخریب گردیده است.
میرزا مأذون به سه زبان عالم اسلام: تركی و فارسی و عربی شعر سروده است و دیوان قابل توجهی دارد كه نخستین نسخهی خطی آن در سال 1301 استنساخ شده و اكنون در دست است. بهره ای از این دیوان را مرحوم شهباز شهبازی در سال 1367 (حدود 200 صفحه) در مجموعهی «قشقایی شعری» گنجانده است.
میرزا مأذون هم در انواع و اوزان شعر كلاسیك تركی، طبع آزمایی كرده و قصائد و غزلیات و ترجیعات و رباعیات لطیفی سروده است و هم در انواع شعر عاشیقی ترك تازیها كرده است.
در هر دو گونه شعر میرزا مأذون، منبع اصلی اخذ قوّت و الهام وی در قرآن و احادیث نبوی است و تسلط استادانه و ماهرانهی وی به سرچشمههای عرفان اسلامی سبب شده است كه در این اشعار، تلمیحات بسیار زیبا و استادانهای به كار گیرد كه بویژه در تحمیدیهها و لغتها و مناقب سرودههایش فراوان به چشم میخورد:
یا علی، یا علی شاه لَوْ كُشِف،
مبارك تاجینا تبارك الله،
وصی مصطفی سرّ مَنْ عَرَف،
حقه عین الیقین، كفره اشتباه.
لا مكان مولكونده گنج عزتن،
كورسویه لایقن، عرشه زینتن،
قلمه قوهتن، لوحه سرخطن،
جبرائیل استادی مرشدن بالله.
سهمین لرزه سالدی عرش كیوانا،
ذوالفقارین رونق وئردی ایمانا،
یاندی آتشكده، سیندی بتخانا،
ملك تحسین ائتدی، حق احسن الله.
اشعار حماسی میرزا مأذون پر شور و حال و آثار تغزلی و غنایی وی غرق در تغزل جاندار و زنده حالی است كه برای بحث پیرامون بدایع آنها مجال وسیعی بایسته است.