نویسنده: پروفسورنظامی جعفراف

ترجمه:دکتر حسین شرقی دره جک (سوی تورک)

 

 

فضولی با چه زبانی نوشته است؟ امروزه از هرکسی بپرسی بدون قید و شرط می گوید ایشان در زبان آذربایجانی یا ترکی آذربایجانی نوشته است. ولی این آنقدرها نیز در فضولی شناسی متقن بحساب نمی آید. حتی بعضی ها به ترک بودن ایشان نیز با دیده تردید نگاه می کنند. و حتی به آذربایجانی بودن ایشان با دیده شک نگاه می کنند و حتی اصرار نمی کنند که ایشان به زبان ادبی آذربایجان نوشته است. زیرا زبان شاعر مربوط به قرن 17و18 میلادی می باشد. که معمولاً زبان ادبی این دوره که فضولی به آن زبان شعر گفته است از محدوده تاریخی و مرزهای آذربایجان خارج است. برای درک و مشخص کردن کیفیت تاریخی زبان فضولی هم از نظر اتنوکلترولوژی (قومی فرهنگی) و همچنین تیپولوژی و ساختار زبانی جغرافیایی باید به محیط زندگی او توجه کرد.

... در قرون11-9 در ترکستان بخصوص در ترکستان شرقی اقوام ترک زبان وجود داشته و نویسندگان مشهوری هم از میان آنها برخواسته اند مانند محمود کاشغری البته در میان ترکها اقوام غیرترک نیز بوده اند که براساس تمرکز فرهنگی و اجتماعی و همچنین تمرکز نوشتاری زبان واحدی بوجود آمده است. و با توجه باینکه ترکها در این دوره اسلام را پذیرفته اند (محمود کاشغری اینچنین می گوید) و به مبلغین و مدافعین اسلام در جهان تبدیل شده اند. این وحدت تشکیلاتی قومی و اجتماعی در بسیاری از موارد بخصوص در زبان ادبی و زبان نوشتاری همچنین جمله سازی این زبان خود را نشان می دهد...

قرون 11-10 بعد از ترکستان آنچه که زبان از نظر دستوری، معانی، فرم و اسلوب از شرق به طرف غرب در میان تمامی ترکان گسترش پیدا کرده و در این میان کتابهایی مانند کوتادقو بیلیق، عتبه الحقایق و دیوان حکمت که در این دوره به رشته تحریر درآمده اند را نام برد. البته ناگفته نماند تحلیل و تفسیر قرآن نیز به زبان ترکی در این تاریخ واقع شده است و زبان این اثر به ترکی اوغوز ، قبچاق و کارلوق می باشد. البته به شیوه اوغوز اهمیت بیشتری داده شده است.اگر تجربه نوشتاری زبان ادبی گوی ترکها از قرن 10-5 را درنظر بگیریم می بینیم که تجربه زبانی براساس یک روند تاریخی فرهنگی و ایدئولوژی با کیفیت خاص ادامه پیدا کرده است. این زبان دارای قدرت بیان موضوعات فلسفی را داشته البته در این مقاله نیازی به توضیح آن نیست. لازم به ذکر است که در این باره و.رادلوو، س.ی مالوو. پ.م. مئلیورانسکی، ا.ن.کونونوو.ا.م.شئرباک، هـ.ر.تئنیشئو بخصوص ع.جعفراوغلو که در این باره تحقیقات انجام داده اند اشاره کرد.

زبان ادبی نوشتاری عمومی ترکها که در ترکستان شکل یافته بود تقریباً بعد از قرن 13 میلادی در سه منطقه و به سه صورت تظاهر پیدا کرد : ترکی شرقی ، ترکی شمال غرب و ترکی جنوب غرب...

ترکی ترکستان شرقی یا بعبارتی ترکی شرقی دارای امکانات کارکردی خوبی بود. که این امکانات زبانی هم به شمال غرب یا بعبارت ترکی قبچاق و هم در جنوب غرب یا بعبارتی ترکی اوغوز تأثیر بسزایی داشت. آنچه که در ترکستان اتفاق می افتاد گسترش فرهنگی قومی ترکهای جاغاتای و کارلوق باعث می شد که محیطی بوجود بیاید که از نظر زبانی آنها دیگر مناطق را تحت تأثیر قرار بدهند. بنابراین می بینیم که تا قرن 17 در منطقه زبان نوشتاری اوغوزها، قبچاق ها نیز دارای خصوصیات زبانی کارلوق – اویغور را داراست. در این میان آثاری چون خسرو و شیرین قطبی و گلستان صیف سارای و ترجمه بابورنامه نوایی، شجره تراکمه ابوالقاضی خان همگی تحت تأثیر زبان نوشتاری کارلوق – جاغاتای می باشند که خصوصیات زبانی آنها تا قرن 19 در شرق یعنی در ترکستان و از حدودهای آن کنار رفته و ترکی شمال غرب و جنوب غرب را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. اما زبانهای محلی تا حدی از سرعت تأثیر آن زبان را می کاستند. تا قرن 14-13 زبان نوشتاری عمومی ترکها یا بعبارتی زبان ترکی شمال غرب و جنوب غرب تقریباً مختاریت زبانی خود را محافظت کرده بودند. در شمال غرب ترکی محلی با ترکی قبچاق یعنی زبان مردم آنجا و در جنوب غرب ترکی اوغوز که زبان مردمی این نواحی بود بصورت متداخل توسعه پیدا کرد. گرچه ترکی شمال غرب (شرق اروپا ، سواحل رود ولگا، نواحی اورال، همچنین مملوکها) نتوانستند مرتبه ادبی بودن زبان را آنچنان که لازم بود حفظ کنند در جنوب غرب ( آذربایجان و آسیای صغیر...) توانست ترکی رایج را در حد زبان ادبی حفظ کرده و از آن استفاده نماید. می توان گفت بواسطه شاعرانی چون عمادالدین نسیمی و محمد فضولی این خط ادبی زبان ترکی هر روز بیشتر توسعه پیدا کرد. و باعث شد که شکل ادبی ترکی جنوب غربی بوجود بیاید که این زبان بنوبه خود با زبان ادبی نوشتاری فارسی و عربی به مبارزه برخواست.

ترکی آذربایجانی در آذربایجان و در آسیای صغیر زبان تبلیغ دین و فرهنگ اسلامی بود. برای همین نیز خصوصیات زبانی فارسی و عربی را نیز در خود احتوا می کرد. در حقیقت بصورت زبان سه پایه ای درآمده بود. این زبان زبان عادی یک فرد معمولی نیست. یک زبان عادی نیز نیست. حتی طبیعی نیز بحساب نمی آید. این زبان با خصوصیات هنرمندانگی بوجود آمده و مهارت خاصی که در بیان کلمات پیدا کرده است. زبان ایدئولوژی الهی و انرژی خداوندی را در زبان انسان حاکم کرده است تا انسان بتواند راجع به خدا با آن حرف بزند. به این نوع زبان ادبی که بیشتر از کلمات ترکی فارسی و عربی استفاده شده است در دیباچه کتاب حدیقه السعدا که مولف آن محمد فضولی است برمی خوریم.

« ...فیرقه یی اهلی ایسلامه و زومره یی اصحابی ایمانه بو سعادت مویسسر و بو عادت موقررر اولوبدور کی، هر ماهی محرم تحدیدی مراسیمی ماتم ائدیب اطرافو جوانیبیندن موتوجه جی دشتی کربلا اولورلار و اول توربتی شریفده بوقه – بوقه مجلیس و محافیل قوروب تکریر وقایعیی کربلایلا شهدا داغی موصیبتین تازه قیلیرلار...»

... با توجه به متن بالا می توانیم بگوییم از نظر فرم زبان شاعر ترکی جنوب غرب می باشد یا بعبارتی ترکی آذربایجان و آسیای صغیر می باشد. از نظر اصول زبانی می توان گفت که بسیار متخصصانه نوشته است. البته نمی توان گفت که این زبان ملی یک قوم یا طایفه یا ملتی است. چون زبان ملی منبع و خاستگاه خودش را دارد. چون از نظر علمی و نظری این زبان را زبان ملی نمی توان محسوب کرد. پس برای چیست که فضولی شکایت می کند؟ که مولف آن پروفسور توفیق حاجی اف است که من نیز با آورده های ایشان موافق هستم که می گوید شاعر بزرگ که گفته است زبان ترکی الفاظ کم دارد و زبان ناهموار است. من سعی کردم این زبان را هموار کنم. ولی بازهم فضولی این اتهام را به این زبان می زند. چونکه طرز بیان فضولی از حد یک زبان فراتر است... خداوند واقف کیفیت حال و عالم دقایق است، ای خدا که تو دقایق و افعال را می دانی و بجز تو کسی نیست که آن را بداند و مزاحم بنده شود، همه اطراف من و جوانب من پر از موانع و محدودیت است. از مرحمت و کرامت خود مرا بهره مند ساز که تو یگانه بیننده ای که ملک عظیم جهان در اختیار توست... می بینیم که زبان فضولی آنقدر قدرت بیان بالایی دارد که می تواند با خداوند خود به ارتباط بنشیند.

ای فیض رسانی عرب و ترک و عجم

قیلدین عربی افصحی ... اهلی – عالم

اتتدین فوصحایی عجمی عیسا دم،

بن تورک زباندان ایلتیفات ائیله مه کم.

... سئوال می شود فضولی و بطور کل زبان ترکی آذربایجانی چطور گسترش پیدا کرده است؟ و چطور  زبانی به این سطح رسیده است که هم زبان مردمی و دیالکت و داده های عمومی زبانی را در خود حفظ کرده است؟

بدون تردید زبان آذربایجانی موجودیت خودش را از قدیم حفظ کرده این زبان با کتاب دده قورقود یک اثر حماسی را آفریده است حتی قبل از آن نیز تقریباً در قرون 8-3 ترکی قبچاق آذربایجان نیز به حد کافی توسعه پیدا کرده بود ولی این ترکی نمی توانست با ترکی جنوب غرب به رقابت بپردازد. زیرا ترکی جنوب غرب چند عصر کارنامه تکامل تاریخ نوشتاری داشت و برپایه آن هر روز گسترش پیدا می کرد. زیرا افکار اسلامی مسلمانان را در شرق با این زبان بیان می کردند. هر شاعر مسلمانی که قلم به دست می گرفت مانند شاعر محمد فضولی سعی می کرد که به تمام کیفیتهای زبانی حاکم شود و می خواست که اثری ایجاد کند که بی نظیر باشد. او در اثر خودش به درگاه خداوند به امداد می رفت. آنقدر امکانات بیانی زبان توسعه پیدا کرده بود که می توانست با این زبان بگوید:

یا رب مسافر ره صحرای محنتم ،

(یا رب من مسافر راه دلتنگیهایم)

 توفیق ائدیب بینا صیدقی رهبر ائت.

(لطف فرما حقیقت به من نشان ده)

 سرمنزل مرادا یئتیر، سربلند قیل،

(به اهدافم برسان وسر بلندم ساز)

 محروم قیلما، جومله مرادم میسر ات.

 ( تمام خوشبختی ها را شامل حالم کن)