دکتر حسین محمدزاده صدیق (دوزگون)

 

من به عهده گرفته ام که در شش جلسه ی تدریس مورد توافق با دانشگاه آثار فارسی نوایی را به صورت کلی معرفی کنم که عبارتند از:

مکاتیب، منشآت، نامه ها و رقعه های نوایی

رساله ی مفردات

دیوان اشعار فارسی

سته ی ضروریه

و فرهنگ لغات فارسی به کار رفته در آثار ترکی نوایی که از سوی میرزا مهدی خان استرآبادی با عنوان تذییل گردآوری شده است.

در باب ترجمه ی آثار نوایی به فارسی و رسانیدن پیام های انسانی وی به فارسی زبانانی که از درک و فهم زبان ترکی عاجز هستند، کمتر کار شده است. من میزان الاوزان و محاکمه اللغتین را ترجمه کردن و انتشار دادم. بهتر است که دیگر آثار وی نیز ترجمه شود. این کار یکی از اصول کنشگری اجتماعی برای تعمیق صلح و دوستی میان ملت ها و کشورها است. به ویژه در روزگار ما که برخی از نژادپرستان و خونگرایان با خوی اشغالگری خود صلح و آشتی و زندگی مسالمت آمیز بین المللی را به مخاطره می اندازند. در گذشته نیز چنین بود و نوابغی مانند امیر علیشیر نوایی که مدافع صلح و آشتی میان انسان ها بود، پذیرای خیل عظیمی از انسان های ستمدیده می شد که به دادخواهی و تظلم پیش او می آمدند.

نوایی نابغه ای چند بعدی و چند وجهی بود از یک سو، سیاستمداری برجسته و از سوی دیگر ادیبی ماهر، شاعری شیرین سخن و متفکر اجتماعی بود.

در سایه ی سیاست های فرهنگی او، رنسانس و نوزایی ادبی کم سابقه ای در زبان ترکی و همچنین در فارسی پیدا شد و تکان آفرینشگرانه ای به ساختار فرهنگی حاکم بر کشورهای اسلامی داد.

در روزگار او گونه های ادبی هم زمان با ترکی در فارسی نیز یافت و اوج گرفت و نسل های بازپسین را مدیون خود ساخت و این ناشی از سیاست خردمندانه ی او بود که پیوسته حامی و مشوق اهل علم و ادب و بلکه کنشگر تاثیر گذار در ساحه ی ترقی ادبیات بود.

در فارسی یکی از این گونه ها منشآت است که گرچه پیش از دوره ی تیموریان نیز کم و بیش به آن پرداخته می شد، اما دوران طلایی رشد این گونه ی فرهنگی روزگار کنشگری فرهنگی و اجتماعی نوایی است.

کلمه ی منشآت از ریشه ی انشاء یعنی نثرنگاری و هم ریشه با منشی یعنی نثرنگار و کاتب دیوان و صدرات است.

مکاتیب و یا مکتوب ها گرچه جزیی از منشآت به حساب می آیند، اما غیر از منشآت است. مانند مکاتیب غزالی که گاه به آن ها رسائل نیز گفته می شده است.

منشآت در اصل به هر گونه مکتوب، منشور، فرمان و حکم انشاء شده به نثر اطلاق می شده است و دارای انواع و گونه های صوری و معنایی بوده است.

کلمه ی منشآت در قرآن، آیه ی 24 از سوره ی رحمان نیز آمده است:

وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ

ترجمه: و او راست کشتیهای بزرگ بادبان برافراشته مانند کوه که به دریا در گردشند.

کلمه ی منشآت از کلمه ی انشاء گرفته شده است. ریشه ی کلمه ی انشاء را ابن منظور نشأ در معنای ایجاد و رسایی دادن می داند. در قرآن در آیه ی 23 از سوره ی

 

ملک در معنای آفریدن آمده است: قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ یعنی: بگو آن که شما را آفرید.

در اصطلاح ادبی «نگاشتن نثر فاخر و ممتاز و فنی» است. موضوع علم انشاء، ایجاد توانایی در خطابه و ترسل و نثرنگاری بوده است.

این حدیث به حضرت علی منسوب است که:

عَلِّموا اوْلادَكُم الكِتابَهُ فانّ الكتابَهُ من اهم الامور

یعنی: به اولاد خود کتابت و انشاء یاد دهید که از اهم امور است.

در باب علم انشاء نخستین اثر به زبان فارسی کتاب دستور دبیری از محمد بن عبدالخالق میهنی است. او «انشاء» و «منشآت» را گونه ای از گونه های ادبی شمرده و به انواع زیر تقسیم کرده است:

مکاتبات اداری و دیوانی، فرامین، مناشیر، توقیعات، فتحنامه ها، شکست نامه ها، سوگندنامه ها، تبریکات، تسلیت ها، شکایت نامه ها و غیره.

در دوره ی تیموری همگام با گسترش و تعمیق همه ی نوع های ادبی در فارسی، گونه ی «منشآت» نیز مورد توجه قرار گرفت و مجموعه هایی به زبان های فارسی و ترکی ترتیب داده شد که در آن ها ارکان نامه نگاری و انواع آن ها شرح داده شده است. یعنی اغلب کتاب های منشآت در آموزش برای منشیان دربار نوشته می شد.

خود نوایی نیز کتاب منشآت بسیار با ارزشی به ترکی دارد که در آن نزدیک 80 نوع از نامه های گوناگون آمده است. از این مجموعه نسخه های خطی قابل توجهی موجود است و اولین بار در سال 1926 م. در باکو چاپ شد. به کسی که در دربارهای تیموری به شغل منشآت نویسی اشتغال داشت منشی می گفتند.

کلمه ی منشی اسم فاعل از اشاء در معنای نویسنده و کاتب و ایجاد کننده ی نثر زیبا و فنی آمده است.

در صفات منشیان درباری آمده است که آنان دارای فکر قویم، طبع مستقیم، واقف به صرف، نحو، معانی، بیان، اهل اشعار فصیح و بلیغ، حافظ و حداقل دارای کثرت تلاوت، آگاه به تفاسیر قرآن کریم و احادیث هستند که بتوانند مطالب را به هم پیوند دهند و از تعابیر نادرست دوری جویند و امثله و شواهد منظوم و منثور را در جای و مکان خود بیاورند و سخن خود را به مرتبه ی اعلی برسانند.

در این دوره اغلب مجموعه های منشآت فارسی به دستور و تشویق امیر علیشیر نوایی گردآوری شده است. یعنی نامه های دیوانی در آن ها جمع شده است. مانند:

 

1-      نامه ی نامی اثر خواندمیر غیاث الدین بن محمد (880 ه . معروف به خواند میر آثار زیادی دارد و به کثرت تالیفات معروف است. در سال 904 مورد عنایت امیر علیشیر قرار گرفت و مآثر الملوک، خلاصه الاخبار را به امر علیشیر نوشت.

که به ترتیب زیر فصل بندی شده است:

فصل اول در مراسلات سلاطین و امرا و وزرا

فصل دوم در مراسلات شیوخ و علما و قضات

فصل سوم در مراسلات حکام و مأمورین

فصل چهارم در مراسلات خطاب به محترفه و پیشه وران

فصل پنجم در مراسلات خطاب به خویشان

فصل ششم در مراسلات تهنیت

فصل هفتم در مراسلات تعزیت

فصل هشتم در مراسلات متفرقه

فصل نهم در تحریر مناشیر

خاتمه در ذکر رباعی و قطعات منظوم

خواندمیر در این کتاب انواع نگاشته ها و نامه های دیوانی را آموزش داده و نمونه های آن را آورده است.

2-      شرف نامه یا منشآت خواجه عبدالله مروارید

خواجه شهاب الدین عبدالله مروارید کرمانی متخلص به بیانی (865- 922 هـ .) فرزند خواجه شمس الدین مروارید کرمانی از وزرای دربار سلطان حسین بایقرا بود و مورد لطف دربار شاه اسماعیل هم بوده است. پس از مرگ نوایی (906 هـ .) به جای او نشست و فرامین و مناشیر سلطانی را می نوشت. در این کتاب، انشایی به فارسی نیز آمده ظاهراً پندنامه ی معروف امیر به خواجه عبدالله است که در سفر حج به او داده است.

در این کتاب 161 نامه جمع آوری شده است.

وی در این کتاب نامه ای را که امیر علیشیر به شیروانشاه فرخ یسار پادشاه شیروان نوشته با عنوان «مکتوبی که حضرت مقرب الحضرت به پادشاه فرخ یسار والی شیروان نوشته اند» آورده است.

و نیز در این کتاب متن دو منشور و فرمان «نشان حضرت امیر نظام الدین علیشیر که جهت مهمات آستانه ی انصاریه اعطاء شده.» و «نشان حضرت امیرعلیشیر که در وقت داعیه ی عزیمت حج گرفته اند.»[1]

در همین کتاب در اعطای «نشان ترخانی» به مولانا شمس الدین علی منشی و اعطای «نشان ضبط موقوفات حرمین شریفین به اسم خواجه سیدی احمد» گفته شده که بیش از آن این وظیفه، از آن امیر علیشیر بوده است.

و به تقریر امیر علیشیر و توصیه ی او به اعطای نشان تأکید شده است در این کتاب، همه جا امیر با صفات و القاب «رکن السلطنه، عمدة المملکـة، زبده ی اصحاب دین و دولت، قدوه ی ارباب ملک و ملّت، اعتضاد الدوله الخاقانی، مقرب الحضرت سلطانی» یاد شده است.

 

3-      مخزن الانشاء واعظ کاشفی

آن را در سال 907 تألیف کرده است.

مؤلف در این کتاب نمونه های فراوانی از مکاتیب پیش از خود آورده و روش آسان تری برای نگارش مکتوبات و منشآت فرا راه آیندگان گذاشته است.

عناوین باب های پنجگانه ی این کتاب چنین است:

1-      در ضرورت آن چه کاتب باید بداند

2-      خطابیات

3-      جوابیات

4-      در احوال ضروری الذّکر

5-      خاتمه در ایراد ادعیه

ارکان مکاتیب خطابی را نیز چنین تقسیم کرده است:

1-      افتتاح

2-      صفات

3-      القاب

4-      ادعیه

5-      ذکر کاتب

6-      عرض تحیات

7-      اظهار اخلاص

8-      شرح شوق

9-      ذکر زمان کتابت

10-  ذکر مکان کتابت

11-  اختتام

12-  عنوان

ارکان جوابیه:

1-      افتتاح

2-      مقدمه

3-      تعریف مکتوب

4-      تعظیم مکتوب

5-      نتیجه

6-      مقابله

7-      شکر

4-      منشآت میبدی[2] شاگرد جلال الدین دوانی این مجموعه حاوی اغلب منشآت غیر دیوانی است. او منطقی تخلص می کرد و به حکمت مشّاء تابع بود.

وی در این جا مکتوب جوابی را که به امیر علیشیر نوایی نوشته شده، آورده است.

او ارکان مکتوبات را سه بخش می داند:

1-      صدرنامه (عنوان و نعت مخاطب)

2-      متن نامه

3-      انجام نامه

5-      منشأالانشا ابوالقاسم شهاب احمد خوافی (938 هـ .)

در این کتاب تعدادی از نامه های امیر علیشیر نوایی رقم ذکر یافته و توشیح سلطان حسین بایقرا به مناسبت تقدیم جایزه به امیر علیشیر نوایی برای تدوین دیوان ترکی آمده است.[3]

6-      منشآت جامی[4]

این مجموعه حاوی مکاتیب غیر دیوانی به تعداد 459 نامه است که 26 نامه از سوی دیگران و 433 نامه از طرف جامی نوشته شده است.

آن را از دانشمندان ازبکستان عصام الدین ارونبایف و اسرار رحمانوف چاپ کرده اند.

از ویژگی های منشآت جامی آن است که پیوسته در سطر اول عبارت «الفقیر عبدالرحمن جامی» و در سطر دوم «بِاسمِهِ سبحانه» آمده است و این به عنوان سبک نامه نگاری جامی شناخته می شود. دیگر این که وی سعی کرده است به نثر مسجّع و موجز بنویسد و گاهی برخی نامه هایش دو سه سطر بیشتر نیست. مانند این نامه:

«الفقیر عبدالرحمن الجامی بعد از عرض نیاز معروض آن که، جماعت غریب زدگان تظلّمی دارند که بر ایشان تعدی می رود، التماس آن که عنایت نموده به غور ایشان برسند و نگذارند که بر ایشان تعدی رود. توفیق رفیق باد. و السلام!»

سبک دیگر جامی آن است که در آخر نامه ها دعا را کوتاه می گوید مانند:

توفیق رفیق باد، والسلام!

سایه ی عز و اقبال لایزال، والسلام!

والسلام و الاکرام

اغلب مکاتبات و سلطانیات جامی سفارش برای حل مشکل دیگران است و لحن او نجیبانه و بانزاکت و در عین حال قاطع و محکم است.

7-      بدایع الانشاء از حکیم یوسفی هروی (تألیف در 940 هـ .)

دارای 378 مکتوب در سه قسم:

1-      توقیعات (فرمان ها و احکام سلاطین)

2-      محاورات (خطابی و جوابی):

1-      رتبه مخاطب بالاتر باشد: مفاوضات

2-      رتبه مخاطب فروتر باشد: مراقعات

3-      رتبه مخاطب مساوی باشد: مراسلات

سبک نگارش منشآت فارسی نوایی گرچه سنت منشآت نویسی فارسی تکیه دارد، اما دارای مختصات خود ویژه است. مانند:

1- استفاده از نعوت و عناوین برای مخاطبان.

2- کاربرد آیات و احادیث و ابیات و ضروب امثال عربی.

3- با توجه به آوردن جملاتی مناسب با جایگاه سیاسی یا علمی مخاطب خود، سعی در روان نگاری و تفهیم مطلب به آن ها را دارد.

4- از آیات قرآن و احادیث برای استحکام سخن خود بهره می گیرد.

5- از اشعار، عبارات و ضروب امثال عربی و نیز فارسی در مقام و جایگاه خود استفاده می کند.

6- صنایع بدیعی مانند تجنیس و غیره بهره می شوید.

7- الفاظ عربی را که بار عرفانی و ادبی در آن ها است فراوان به کار می برد و از سره نویسی فارسی اجتناب می ورزد.

8- نوایی در منشآت فارسی خود نشان می دهد که پای بند و معتقد و ملتزم به اصول و ارکان دین مقدس اسلام است. بگونه ای که در آغاز و انجام هر نامه از حق تعالی یاد می کند.

9- کاربرد افعال عربی، عربی- فارسی و یا فارسی سره در مکاتیب.

تکلیف:

در بررسی هر یک از مکاتیب فارسی نوایی حتی الامکان موارد زیر را استخراج کنید:

1-      حذف فعل به قرینه

2-      کاربرد وجه وصفی

3-      به کار بردن جمله های معترضه

4-      جمله های دعایی

5-      جمع مکسر عربی

6-      تطابق صفت و موصوف

7-      آوردن ابیات ملمع

8-      استشهاد به ابیات فارسی گذشتگان

9-      آرایه اشتقاق و شبه اشتقاق مثل: خاطر خطیر.

10-  بررسی مکاتبات نوایی با جامی

ترتیب ارکان نامه در منشآت.

 



[1] ص 51.

[2] منشآت میبدی تصحیح نصرت اله فرد، نقطه و میراث مکتوب، تهران، 1376.

[3] خوافی، احمد. منشأ الانشاء، از عبدالواسع نظامی، همایون فرخ، 1357، ص 206.

[4] منشآت جامی، تصحیح ع. اورون بایف و ا. رحمانوف، میراث مکتوب، 1387.