تبارشناسی فارس و تورک

دکتر عبدالغفار بدیع

۱

دوست فاضل اسکندر نامی چنین تحقیق می کند:

فارسیها Phariseeیکی از قبایل یهودی تاثیرگذار و قدرتمند در تاریخ یهود بودند، لفظ فاریسی، فارسی،پارس و حتی لفظ پارسی در هند،همگی به قومیّت پارس اشاره دارد از این رو پارسیها در یهودیّت به عنوان ساکنان اصلی سرزمین مقدّس شناخته نمی‌شدند واین برعکسِ ساکنان اصلی اراضی مقدس معروف به«هاآرتزها»بود که مناسک یهودیّت را بخاطر عدم تبعید و دوری از سرزمین اصلی یهود به درستی بجامی آوردند.پارسیها مسوؤل بیشترین انحرافات دینی در یهودیت بودند و آن به سبب عقایدی بوده که از آیین زردشتی به یهودیت منتقل کردند، آنها دشمنان یهودیان صدّوقیSadducees تابع موسی بودند.یهودیّت تمام عقاید بعدی خود از اعتقاد به پاداش و مجازات،سرزمین موعود، دریاچه آتش در جهنم...ابدیت روح و حساب پایانی را از فرقه پارسیها برگرفتند که تِمی زردشتی دارد و به گفته جوزفسیوس از تعالیم بنیادین یهودیت در زمانش بوده(The Gnostics and their Remains,C.W.King and G.F. Moore, London1887,page 120 )این تنها مکتب پارسیها بود که پس از سقوط بیت المقدس به دست روم در سال۷۰ م باقی ماندند و یهودیت فعلی مکتب یهودیّت پارسی محسوب می شود.(Jesus and the Pharisees,Dw. Riddle, page 3 )پارسیها پس از ظهور عیسی مسیح از دشمنان عیسی ناصری در اراضی مقدس بشمارمی‌رفتند و همانهایی بودند که به آزار و اذیت عیسی مسیح پرداختند و او را به صلیب سوق دادند،عیسی مسیح(عیسی خود یهودی بود که توسط یحیی تعمید داده شد)در ارتباط با پارسیها فرقه انحرافی یهودی می گوید:"پارسیها بر روی صندلی موسی تکیه زده اند و جایگاههای اول در اتاقهای غذا را دوست می دارند و دوست دارند در بازارها مردم به آنها ارباب ارباب بگویند...عیسی مسیح در آیه۲۸ تا۳۳انجیل پارسی ها را احمق و کور خطاب می کند و در ارتباط با آنها می گوید:"و شما اینگونه هستید از بیرون خود را به مردم نیکوکار نشان می دهید و از درون پر از گناه و نفاقید ای مارها ای فرزندان مار چگونه از لعنت جهنم خواهیدگریخت؟"جالب است که سلسله پارسی ایران با نام حاخام منش معروف است که نام رهبران دینی در یهودیّت است،حتی اوّلین متنهای پارسی با الفبای عبری در ایران نوشته شده و جالب است که طبری مورخ معروف کوروش و شاهان ساسانی و کیانی را از نسب بنی اسرائیل معرفی می کند.

بی جهت نبود دوست فارس ایرانشهری ای برایم می گفت:ما شیعه شدیم تا مسلمان نشویم.

این همان است که خود فردوسی درباره پارسی می گفت:

دل پارسی با وفا کی بُوَد

چو آری کند رای او نِی بُوَد

در این بیت عدم وفا،نفاق،دورویی و چندرویی را شاکله پارسی می داند یعنی اگر به شما بگوید آری نظر او نه است.این صفت و وصف را در فنون حکمرانی پارسی هم می توان دید.

راز اخوت ایرانشهریان شعوبی با صهیونها در تبارواحد است.

 

۲

تورک از توره می آید یعنی توره نمیش یعنی تربیت یافته مدنیت دیده تورک یعنی قدرت و نیرو که هیچ وقت بی دولت نبوده و برای نخستین بار گؤگ تورکلر واژه تورک را به کار برده اند خدا زمین و آسمان را آفرید و تورک را برای بشریت آفرید پس تورک یعنی مدنیت یعنی انسان به معنای واقعی کلمه.

۱.نسخه خطی کتاب جوامع الحکایات و لوامع الروایات از محمد عوفی:در ۱۴۰۰سال پیش یعنی قرن اول هجری می نویسد:"در ایام او(عمر بن عبدالعزیز) بیست هزارکس در آذربایجان جمع گردیده اند و روی به خرابی ولایت آورده اند او عمر بن حاتم را بفرمود چهارهزار مرد ببر و با آن ترکان حرب کن...چون عمربن حاتم برفت و با آن ترکان حرب کرد ایشان را منهزم کرد و اسیر بسیار بدست آورد‌."همین عبارت با اندکی جعل توسط جعفر شعار آذربایجان به آذربادگان تغییریافته است. سندی بر حضور تورکان در آذربایجان در قرن اول هجری تقریبا۴۰۰سال قبل از ورود سلجوقیان به فلات ایران و آذربایجان.

۲.کتاب تاریخ پیامبران و شاهان ص۱۳۱:

حمزه اصفهانی در كتاب سنی ملوک الارض و الانبیاء به شرح رويدادهای تاريخی از آغاز خلقت بشر تا زمان زندگی خود می‌پردازد.در حمله پادشاه حمیر به هند و آذربایجان حاکم یمن می گوید:

"حارث رایش(تقریبا ۲۰۰۰سال پیش) پادشاه حمیر از یمن بود نخست به دورترین ناحیه یعنی هند لشگرکشی کرد سپس با ترکان در آذربایجان جنگ کرد و جنگجویان آنان را کشت و فرزندانشان را اسیر کرد".

۳.نسخه خطّی کتاب الکامل فی التاریخ نوشته ابن اثیر:در این سال مسلمه بن عبدالملک با ترکان در سمت آذربایجان جنگ کرد فتح کرد شهرها و قلعه ها که در آن حدود واقع بود. یعنی تقریبا۱۳۵۰سال قبل۳۰۰سال قبل از سلجوقیان.

۴‌.نسخه خطی کتاب مجمل التواریخ و القصص نوشته:"پس به آذربایجان آمدند و در آن جایگاه با افراسیاب و ترکان آذربایجان حرب افتادش اشاره به قوم حمیر ۲۱۰۰ سال پیش.

 

 

 

ایسلاملیق، تورکلوک و معاصیرلیق

مکتب ملّی(مکتب آذربایجان و تبریز) ۶۰

میللی مکتب

دگماتیسم و مکتب تبریز ۲

دکتر عبدالغفار بدیع

۱

خورشید حقایق‌ها شمس الحق تبریز است

دل روی زمین بوسد آن جان سمایی را

 

جلال الدّین محمّد بلخی رومی، حکیمِ تورکِ مسلمان، عارفِ شهیرِ جهانی، محبوب و معشوق کثیری از شیداییان جهان و مجذوبان عالم، شمسِ برخاسته از مکتب عرفانی تبریز را خورشیدِ حقایقها می داند و می نامد این مبالغه نیست. این خورشید حقایق در ارض و سمای تبریز بالیده و تلألو و تشعشع یافته این عرفان هم فیزیکی است هم متافیزیکی هم دل در طبیعت دارد هم در ماوراء طبیعت‌، هم مکانیکی است هم دینامیکی هم زمینی است هم آسمانی. راز پویایی و گریز از مدار دگماتیسم مکتب تبریز، در محصول دیالکتیکی از اضداد بودن آنست.

 

۲

تورکان مسلمان در ایران برای منافع مشروع خود همه راهها را رفته و چک کرده اند و همیشه در سختیها و در شهیدشدن، خطّ مقدم جبهه بوده اند‌. اما بدون داشتن یک استراتژی درست، بخصوص در این صدسال اخیر گرفتار ترسه دوشونجه و ترسه استراتژی شدند بنام مبارزه، با گرایش به مکاتب بیگانه چپ و راست ساختگی ما را به این شرایط امروز رسانده اند، روشنفکرانی که صلاحیّت و صداقت مبارزه برای رهایی و فلاح را داشتند سر از مکاتب و سازمانهای بی سر و ته درآوردند همه اینها برمی گردد به فقدان فلسفه ملّی و علوم غیردقیقه ملّی چون لازمه جهان بینی، داشتن استراتژی و علوم غیردقیقه ملّی و فلسفه ملّی است همه ما و صاحبان مطالعه، غرب را بیشتر با مکاتب و علوم فلسفه آنها می شناختیم پیشرفت امروز غرب نیز مدیون فلسفه و همنوایی با علم بوده متاسفانه ما هنوز فلسفه ملّی مان از رهیافت و عقلانیّت تاریخی مان، حفّاری و صیقل و بسته بندی و عرضه نکرده ایم؛ کوران بی عصا هستیم و بودیم فردای مشروطیت و فردای انقلاب ۵۷ و فردای جنگ ۸ ساله و فردای اصلاحات و فردای...ما را مانند کاغذدستمالی دورانداختند چون سیاه لشگر بودیم نه مبارز نه مصلح نه روشنفکر. ما در داخل و در چهارچوب شعوبیه در مقام منتقد، ابزارشدیم مانند رضا براهنی های دیروز و پناهی های امروز. در این صدسال، ما هنوز نمی توانیم برای فرزندانمان نام تورکی دلبخواه را انتخاب کنیم‌ از این جنس ترسه دوشونجه فراوان داشتیم که ندانسته پز و ژست مبارزمدنی و روشنفکری داده ایم. ما هنوز تاریخ ملّی ۱۵۰ سال اخیر خود را نمی شناسیم و جسارت تحلیل قاجار را نداریم و هنوز نمی دانیم ما دو نوع مشروطه داریم: مشروطه ملّی و غیرملّی و تحلیل نکرده ایم تاسف بار است هنوز یک رستوران و یک کوچه بنام قاجار نداریم.

۳

مشروطه ملّی، پروژه تنظیمات و اصلاحات قاجار بود همیشه در مقابل مشروطه ضدّتورک ماسونی ستارخانی قابل دفاع بوده و است، اگر تورکان توان و شناخت و تحلیل متفاوت از مشروطه ماسونی داشتند حتما به مشروطه ملّی می رسیدند و پهلویها و شونیزم فارس و شعوبیه نمی توانستند کلاهی به این بزرگی سر تورکان بگذارند و در اداره مملکت محروسه حتی در زمان پهلوی قدرت پیدامی کردند امروز این همه در فلسفه سیاسی شونیزم ایرانشهری صهیونی غرق نبودیم  می فهمیدیم قهرمان مشروطه محمدعلی شاه قاجارتبریزی بوده نه ستارخان و باقرخان. هیچ وقت در این صدسال بخاطر فقر فلسفه و مکتب ملّی نتوانستیم خود را از شونیزم جراحی کنیم هنوز هم با وجود انفجار اطلاعات نتوانستیم  مشروطه ملّی را بشناسم و تحلیل کنیم و هزاران مقاله و کتاب در رابطه با کلّی گویی از مشروطه که در خدمت شونیزم بوده نوشته شده نه تنها انرژی اندیشه های مثبت و ملّی را منحرف کرده و این همه هزینه بیخودی داده تا شعوبیّه تقویت شده همه جریانهای ضدّتورک شونیستی از مشروطه ماسونی ستارخانی برای فریب تورکان استفاده کرده اند‌.

۴

با فرقه ای پر رو و بی شرم و سارق مواجهیم که هم کلمات ما را می دزدند هم مصطلحات ما را هم دامغاها و نشانهای ما مثلا بیرق آصلان گونش(شیر و خورشید) نسل اندر نسل متعلّق به تورکان بوده اما شعوبیان پهلوی از آن خود می دانند و با فخر آن را به دوش می کشند یا مثلا شاه گؤلو متعلق به شاهان قاجار است اما چنان تبلیغات می برند که گوییا شاهکار پهلویین است یا مسجد شاه طهران که اسم اصلی اش مسجد سلطانی است و زمان قاجار ساخته شده چنان القاء می نمایند که متعلق به دوران پهلویهاست‌.

۵

 شعوبیان، تورکان را دشمن شماره یک خویش می دانند حاضرند هر گونه امتیاز به غرب و شرق (مسیحیت کاتولیک و ارتدوکس و یهودی و ...) بدهند تا مانع از اتحاد جهان تورکی عربی اسلامی شوند، راز جهد بی توفیق و رنج افزون و سعی وافر شعوبیان در حمله به سفر پزشکیان به جمهوری آذربایجان و قرارگرفتن در اردوگاه تورکی عربی اسلامی در این بیماری لاعلاجشان نهفته است‌.

https://t.me/dr_abdoulgaffarebadie