نویسنده: ناصرالدين پروين |
نگاهی گذرا به روزنامههای غیر فارسی این دوره شانزده سال و اندی فاصلة سقوط استبداد صغیر و به تخت نشستن پهلوی اول است. در این مدت، به جز فارسی، ده زبان مختلف دیگر (ترکی، کردی، عربی، ارمنی، سُریانی، فرانسه، انگلیسی، روسی، آلمانی، عبری) در پیآیندها (روزنامهها و مجلهها)ی ایران به کار رفته است. از آن میان، وجود خبرنامهای به آلمانی، از دایرة حدس بیرون نیست، اما آگهیهای آلمانی در روزنامهها دیده شده است. عبری نیز، جز به صورت متنهای مذهبی سه روزنامة فارسیزبان یهودیان نیامده است؛ در عین حال، دوتا از آنها، به فارسی و خط عبری به چاپ میرسیدند. از 60 عنوانی که 8 زبان دیگر را به کار بردهاند، 34 عنوان به زبان ارمنی بودند و این، برابر با حدود 58 درصد مجموع روزنامهها و مجلههای غیرفارسی یا دوزبانه است. زبان فرانسه، با 5 نشریهای که سراسر به این زبان چاپ میشدند و 11 عنوان دوزبانه، در مرحلة بعدی قرار دارد؛ اما حجم این نشریه دست کمی از مجموع نشریههای ارمنیزبان نداشته است. برای نخستین بار، دو گویش کردی (سورانی و کُرمانجی) و همچنین زبان انگلیسی نیز به روزنامه راه یافتند و چنان که اشاره کردم، نخستین آگهیهای آلمانی هم دیده شد. افزون بر این، پارهای از اطلاعیههای سفارتخانههای بیگانه به زبانهای اروپایی به چاپ میرسیدند. به اینها، باید گویشهای مشهد و رشت را نیز ــ اگر چه تنها به صورت شعر طنزآمیز بودهاند ــ افزود. در این دوره، سه عنوان به زبان ترکی آذربایجانی در تبریز انتشار یافته که دوتا از آنها ، نوشتارهایی هم به زبان فارسی در بر دارند. از یک نشریه به نام وطن دیلی (زبان وطن) نیز یاد شده؛ اما ادوارد براون که نسخة منحصر به فرد شناسایی شدة آن را در اختیار داشته، روزنامه بودنش را قابل تردید دانسته است1. من نیز با بررسیوطن دیلی در مجموعة براون (دانشگاه کمبریج)، به این نتیجه رسیدم که مقالهمانندی همچون شبنامه است و افزون بر این، مسلم نیست که در ایران به چاپ رسیده باشد.2 حسین امید از وطن دیلی یاد نکرده و دربارة اوراقی طنزآمیز با نامهای تنقید و کسالت، نوشته است که «در حقیقت، این اوراق شبنامههایی بودند که در آن تاریخ نشر میشدند»3. افزون بر سه عنوان ترکی یا دوزبانه، در شش عنوان فارسی، ستونها یا نوشتارهایی به ترکی آذربایجانی یافتهام. گفتنیست که ریچارد کاتم، روزنامة تجدد ارگان نهضت خیابانی را روزنامهای دوزبانه (فارسی ـ ترکی) قلمداد کرده که نادرست است. 4 احتمال دارد در دیگر منابع محققان خارجی نیز از اینگونه لغزشها وجود داشته باشد. دربارة این که با وجود آزادی کامل در گزینش زبان روزنامه، چرا کوشش اندکی برای چاپ روزنامه به ترکی آذربایجانی صورت گرفته و چرا مردم آن سامان و دیگر ترکزبانان ایران اقبالی به این نشریهها نشان نمیدادند، پیشتر شرحی درخور دادهام5. در اینجا به این بسنده میکنم که روزنامهها، شبنامهها و ستونهای ترکی روزنامههای فارسی، اکثر به طنز بودند و این در مورد دیگر گویشها و زبانها نیز تا اندازهای صادق و طبیعی است. از سوی دیگر، خیل درخور توجه روزنامهنگاران ترک زبان، فارسی مینوشتند و در روزنامة ایران نو، ارگان حزب دموکرات، با آن که رهبر حزب و صاحب امتیاز آن روزنامه آذربایجانی بودند و سردبیرش ــ محمد امین رسولزاده که بعدها جمهوری آذربایجان را بنیان نهاد ــ یک نویسندة ترک نویسِ نامور آن دوره محسوب میشد، حتی یک عبارت ترکی نیز دیده نمیشود. همینطور است روزنامة تجدد، ارگان اصلی نهضت خیابانی،آزادیستان و برجیس دیگر ارگانهای آن. افزون بر اینها، نسخههای برجا ماندة روزنامههای ترک زبان آذربایجان، در ایران و خارج، بسیار نادرند و همین میتواند از نشانههای بیتوجهی آذربایجانیان به آنها باشد. از مقالة آغازینِ روزنامة انتقالی ملانصرالدین چنین بر میآید که ناشرش مایل بوده است برای نفوذ آن در میان فارسیزبان و دیگر مسلمانان، آن را به فارسی و شاید دیگر زبانهای مسلمانان به چاپ برساند. این متن را پایینتر آوردهام و گمان میبرم اشارة پارهای منابع جمهوری آذربایجان6 در مورد اصرار مخبرالسلطنه، والی آذربایجان، به اینکه آن نشریه فارسی باشد، با سند و گواهی دیگری تأیید شدنی نباشد. وانگهی، با توجه به غیرقانونی بودن آن اصرار، اقتدار مخبرالسلطنه در آن هنگام، و نشر ملانصرالدین با مقدار اندکی فارسی، واقعیت امر با آن روایت نمیخواند. روزنامهها صحبت ــ سیدحسین عدالت، از آزادیخواهان بنام و ناشر پیشین روزنامههای فارسیزبان الحدید و عدالتچاپ تبریز، پس از واژگونی استبداد صغیر به ریاست معارف تبریز گمارده شد و در این سمت بود که روزنامة روزانة صحبت را به زبان ترکی آذری و با دبیری شخصی به نام میرزا ابوالقاسم خان انتشار داد. این روزنامه، از هفتم شوال 1327 منتشر شد و چهارمین و آخرین شمارهاش، در دهم همان ماه در آمد (29 مهر ـ 3 آبان 1288). صحبت، روزنامهای خبری ــ متنوع با محتوایی آمیخته از جدّ و طنز بود و خلاف نظر برخی از پژوهشگران، به فکاهه اختصاص نداشت؛ اما یک نوشتار طنزآمیزش، به نارضایی شماری از تبریزیان، توقیف روزنامه و محاکمه و محکومیت سید حسین عدالت انجامید. آن نوشتار را در پایان این مقاله آوردهایم.7 نوشتار بحثانگیز، «کج قابیرقا» (کج دنده) نام داشت و اگر چه تنها متوجه ارتقای مقام زن در جامعه بود، عدهای آن را مخالف شریعت قلمداد کرده، والی را برانگیختند تا از ادارة عدلیه بخواهد عدالت را دستگیر سازند8. نتیجه آن که در 19 شوال9، سیدحسین را از زندان نظمیه به عدلیه بردند و به محاکمه کشیدند. یکی از اعضای این دادگاه، از عالمان دینی، چهار تن واعظان و شش تن دیگر، از کاسبان و تاجران بودند و از هیئت منصفه، وکیل و حتی دادستان خبری نبود. شگفت آن که شاکی خود از محاکمهکنندگان بوده است10. سرانجام این حکم از سوی داوران صادر شد: «چون در باب مقالهای که میرزا سیدحسین خان در نمرة چهارم روزنامة صحبت نشر کرده بودند، جناب مستطاب آقا میرزا حسین واعظ سلمهالله تعالی شکایتنامه[ای] از طرف موکلین خود به ایالت جلیله تقدیم کرده بودند و رجوع به محکمة عدلیه شده بود، روز 17 ماه حال، در مجلس محاکمه، طرفین محاکمتین حاضر شده و میرزا سیدحسینخان اقرار کرد به این که مقالة ایشان منافی با اصول قانون مطبوعات است و خود به هر جزایی که قانون در این باب معین کند، حاضر خواهد بود. بنابراین، نظر به مادة 23 قانون مطبوعات، روزنامةصحبت تا مدت دو سال توقیف و میرزا سید حسینخان محکوم به بیست و سه ماه حبس و صدتومان جزای نقدی شدند و از آن جایی که قدرت مالیه، ایشان را به دادن این وجه اجازه نمیدهد، مدت سه ماه دیگر بر مدت توقیف ایشان علاوه شده و از دادن وجه مزبور معاف خواهد شد.» شاید به سبب نادرست بودن اساس آن دادگاه بوده است که سیدحسین عدالت بیش از هشتاد روز در زندان نماند11. آذربایجان ــ روزنامة هفتگی آذربایجان، از یکم محرم 1337 (17 شهریور 1297) در تبریز آغاز به انتشار کرد. شمارة چهارم این روزنامه در 21 محرم به چاپ رسیده است و در صورت ادامة انتشارش پس از این شماره نیز، گمان نمیبرم بیش از یک یا دو شماره منتشر شده باشد؛ زیرا عثمانیان که حامی آن بودند، کمکم خبرهای شکست نیروهایشان را از جبههها میشنیدند و در آخرین هفتههای پیش از خروج از خاک ایران، در کارها پافشاری نمیکردند. نام روزنامه مورد بحث را تربیت12 و امید13 و صدرهاشمی14 به درستی «آذربایجان» نوشتهاند و کسروی به نادرست «آذرآبادگان»15 ضبط کرده؛ اگرچه ممکن است شماره یا شمارههای نخست را چنین نامگذاری کرده باشند. علاوه بر این، وی و بسیاری از محققان بعدی به تقلید از او، زبان این روزنامه را ترکی نوشتهاند؛ حال آن که در آذربایجان نوشتارها و شعرها و آگهیهایی نیز به فارسی چاپ میشد. آذربایجان «تحت نظارت و حمایت» مجدالسلطنة افشار به چاپ میرسید و او والی دست نشاندة عثمانیان بود. در سرلوحه، «تقی» را «باش محرر» (سردبیر) معرفی میکردند و او میرزا تقیخان رفعت، نویسنده و شاعر جوانیست که سپس در کنار خیابانی قرار گرفت و با انتشار تجدد و آزادیستان شهرت بهسزایی یافت و با زبان ترکی آذری هم به مبارزه برخاست و با شکست و قتل خیابانی، دست به خودکشی زد. «مدیر» روزنامه، محسن، برادر رفعت بوده است16.
آذربایجان به نوشتارهای سیاسی و خبر و شعر میپرداخت و از عثمانی در جنگ جهانی اول پشتیبانی میکرد. پیام آن، بیشتر متوجه اتحاد ایران و عثمانی بود و خبرهای خارجی را که همه به سود آلمان و عثمانی بودند، از «ملّی آژانس»، یعنی خبرگزاری عثمانیان میگرفت17. شایستة یادآوریست که در آن هنگامة جنگ، اکثر ملتمداران و مذهبیون ایران از آن دو کشور هواداری میکردند. ملانصرالدین ــ روزنامة ظنزآمیز نامدار ملانصرالدین که به ترکی قفقازی در تفلیس (گرجستان) انتشار مییافت، با واژگونی امپراتوری تزاری و آشفتگی اوضاع قفقاز، از انتشار باز ایستاد. در 1299 خ، جلیل محمدقلیزاده (نخجوان، 1866 م ـ بادکوبه، 1932 م) ناشر آن، در سرزمین اجدادیاش آذربایجان پناه گزید و یک سال در تبریز به سر بُرد. وی در این شهر، هشت شماره از ملانصرالدین را انتشار داد و آنگاه، به دعوت جمهوری آذربایجان، به بادکو رفت و تا ژانویة 1931، نشر آن روزنامه را پی گرفت. نخستین شمارة چاپ تبریز ملانصرالدین، اول اسفند 1299 و هشتمین آن در 24 اردیبهشت 1300 به چاپ رسیده است18؛ قرار بود که این نشریه هفتگی باشد؛ اما به صورتی نامرتب منتشر میشد. در شمارة هفتم که تاریخ 17 اردیبهشت 1300 را داراست، به خوانندگان اطلاع دادند که محمدقلیزاده از سوی ادارة معارف جمهوری شوروی آذربایجان، به بادکوبه دعوت شده است. در شمارة نخست ملانصرالدین تبریز، مقالة آغازین به زبان فارسیست و ما برای رفع برخی توهمها، متن آن را میآوریم: «یاری خدا و مساعدت معارف پروران، ما را موفق به این نمود که جریدة ملانصرالدین را بعد از یک تعطیلی که ناچار در نتیجة حوادث فجیعة عمومی و وقایع قفقاسیا دچارش شده بود، از سر نو انتشار دهیم. از سال 1907، جریدة ملانصرالدین بدون این که موانع زیاد او را از فکر خدمت به افکار عمومی باز دارد، با تحمل زحمات از اثر تشویق خوانندگان محترمش تا این تعطیل اخیر دوام کرده بود. با این که از نتیجة فلاکتها و مهاجرتها، هنوز نه خستگی فکر رفع شده و نه وسایل انتشار آن فراهم گشته بود، با همة آنها، باز حُسن توجه طرفداران ترقی مطبوعات و مساعدت خوانندگان قدرشناس، فکر خستة ما را تشویق و اهمیت خدمت به ترقیات اسلامیان را به ما متذکر ساخت. جریدة ملانصرالدین، از اول تأسیس در تنقید بعضی اخلاق و عادات فاسده[ای] که مسلمانها را از کسب ترقی باز گذاشته، یک رفتار مخصوص داشته، بعد از این هم با رعایت مقتضیات و احترام به نظرات دولتی، همان رفتار را خواهد داشت و چون مدیر و سردبیر جریده از اول ایرانی و حالا هم در وطن عزیز خود ایران، موفق به نشر جریده میشود، بنابر آن، با عرض تشکر به مساعدت شخص محترم ایالت وقت، آقای مخبرالسلطنه، که معارف پروری و طرفداری به ترقی مطبوعات از آرزوهای مخصوص حضرت ایشان است، این را نیز عرض میکنیم که نسبت به جریدة ما هم همان معامله[ای] که با جراید ایران میشود، معمول خواهد شد. جریدة ملانصرالدین، از اول با زبان ترکی نشر و فعلاً هم با همان زبان دوام خواهد کرد؛ ولی، برای اینکه در طریق آگاهی افکار اسلامیان یک خدمت عاجزانه[ای] بوده و فایدهاش عمومی باشد، مقید به زبان مخصوصی نخواهیم شد [و] بعد از این، قسمتی از مندرجاتش هم فارسی خواهد بود. از خدا یاری، از خوانندگان مساعدت [و] از سایرین مدارا می طلبیم.» چنان که در این متن دیده میشود، روزنامه با نظر مساعد مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) والی آذربایجان انتشار یافته است. کمتر از شش ماه پیش از آن، نهضت خیابانی به دست همین والی از هم پاشید و در سراسر ایران، این عقیده وجود داشت که مخبرالسطنه قاتل حقیقی شیخ محمد خیابانی ــ که به دست قزاقان به قتل رسیده بوده است. با این حال، ناظم آخوندوف از تاریخسازان جمهوری آذربایجان دربارة اقامت جلیل محمدقلی زاده نوشته است که وی «مستقیماً با رهبر فرقة دموکرات شیخ محمد خیابانی کار میکرد [...]. یکی از علل مهاجرت ج. محمدقلیزاده به تبریز [...] دلبستگی وی به حزب دموکرات و رهبرش خیابانی و پذیرفتن خواست وی برای مهاجرت به تبریز بود [...]. سیاست وحشیانه و منافقانة مخبرالسلطنه از دیرباز برای جلیل محمدقلی زاده معلوم بود [!]»19. باید بیفزاییم که پس از اجرای نمایشنامهای از محمدقلیزاده، وی پاداش صدتومانی مخبرالسلطنه را برای دست اندرکاران آن نمایشنامه پذیرفت20. ملانصرالدین تبریز، دارای شعر و مقاله و خبر طنزآمیز است. در آنها ، بیش از هر چیز به انتقادهای اجتماعی پرداخته شده و کمتر از چاپ تفلیس روزنامه، اهل شریعت و سیاستمداران مورد ملامت قرار گرفتهاند. به نقل از محمدقلیزاده نوشتهاند که یکی از مقالههای شمارة نخست آن موجب شد عدهای «واویلا، واشریعتا» به راه اندازند که سرانجام، با پا در میانی یکی از عالمان دینی، غائله خاتمه پذیرفت21 . ما تأیید این روایت را در جای دیگری ندیدهایم. میزان نوشتارهای فارسی روزنامه ناچیز است و در هفت شمارة دیده شده، از هشت مورد در نمیگذرد و یکی از آنها، شعری ملمع (ترکی ــ فارسی) است22. ستونها و نوشتارهای ترکی در روزنامههای فارسی در شش روزنامة چاپ تبریز، خوی، اورمیه، رشت و تهران، نوشتارهایی به زبان ترکی آذربایجانی یافتهام. این احتمال وجود دارد که در شمار بسیار محدودی از عنوانهای دیگر و یا روزنامههای یافت نشده نیز مطلبی به این زبان به چاپ رسیده باشد. گفتنیست که به تقریب، تمامی نوشتارهای دیده شده طنز آمیزاند. نخستین روزنامة فارسیزبانی که در این دوره به ترکی نیز نوشتارهایی چاپ کرد، روزنامة بوقلمون بود که از 22 رجب تا 16 شعبان 1327 (18 مرداد ـ 11 شهریور 1288) با 11 شماره در تبریز به دست محمود غنیزاده دیلمقانی (سلماس، 1258 ـ تبریز، 1313 خ) شاعر و روزنامهنگار نامدار به چاپ رسیده است. در شش شمارة اول این روزنامه، طنزی نیز به زبان ترکی آذربایجانی چاپ میشد. سپس، دو شماره از روزنامة طنزآمیز و کاریکاتوری حشراتالارض ـ که پیش از استبداد صغیر هم به همین روال انتشار مییافت ــ در تبریز درآمد و پارهای از نوشتارهایش به ترکی آذری بود. شمارة 14 در 22 شوال 1327 (14 آبان 1288) به چاپ رسیده و به دلیلی نامعلوم توقیف شده است. دو روزنامة بعدی، بیرون از بخشهای ترکزبان منتشر شدهاند. اولین آنها، روزنامة فکاهی افلاطون بود که تنها یک شماره از آن در 26 رجب 1328 (12 مرداد 1289) در رشت انتشار یافته و تنها مطلب ترکیاش، شعری به این زبان است. از جارچی وطن نیز، یک شماره به تاریخ 16 ذیحجة 1328 (27 آذر 1289) در تهران منتشر شده است. این روزنامه، جدّی بود و دارای کاریکاتور و نوشتاری به ترکی آذربایجانی است. 18 جمادیالاول 1329 (ششم خرداد 1290) روزنامة فروردین در ارومیه آغاز به انتشار کرد و با توجه به منابع موجود، 28 شماره از آن تا اواخر همان سال به چاپ میرسیده است. فروردین، نظرهای شاخة محلی حزب دموکرات ایران را بازتاب میداد. بخش کوچکی از محتوای این روزنامه به زبان ترکی آذربایجانی و بقیه به زبان فارسیست، اما در اثر اشتباه صدرهاشمی23 که گویا هیچ شمارهای از فروردین را ندیده بود در کتاب او و بسیاری از منابع بعدی، این روزنامه ترکزبان معرفی شده است. بخش ترکی فروردین با عنوان «داغدان باغدان» (در کوه و در باغ = از اینجا و آنجا)، به طنز سیاسی و اجتماعی اختصاص داشت. روزنامة اصلاح چاپ خوی، با 4 شماره از 29 شعبان 1329 تا 22 رمضان همان سال (2 مرداد – 5 مهر 1290) انتشار یافت. در این روزنامه نیز یک ستون در صفحة آخر با عنوان «سایر بایر»، طنزی به زبان ترکی آذربایحانی ست. پانوشتا 1. ادوارد گراونویل براون [و: تربیت، محمدعلی]، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورة مشروطیت، ترجمه و ... محمد محمدلوی عباسی، (تهران: کانون معرفت، 1335 و 1337)، ردیف 363. 2. دربارة وطن دیلی بنگرید به: ه. ل. ، رابینو، صورت جراید ایران و جرایدی که در خارج از ایران به زبان فارسی طبع شده است، (رشت: مطبعة عروهالوثقی، 1329)، ردیف 220 و محمد صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، (اصفهان: کمال، 1363)، ردیف 1157. 3. حسین، امید، کتاب تاریخ فرهنگ آذربایجان، (تبریز: مؤلف، 1333)، ج 2، ص 22. 4. ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ترجمة فرشته سرلک، (تهران: نشر گفتار، 1371)، ص 137. 5. بنگرید به: ناصرالدین پروین، تاریخ روزنامهنگاری ایرانیان و دیگر پارسینویسان، (تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1380)، صص 713 – 714. 6. حمیده محمدقلیزاده، مونس روزهای زندگی [:] خاطراتم دربارة میرزا جلیل محمدقلیزاده سردبیر مجلة ملانصرالدین، ترجمة دلبر ابراهیمزاده، (تهران: پژوهنده، 1379)، صص 121، 123 – 124. 7. نسخههایی از صحبت در مجموعة نیکلا (کتابخانة پژوهشهای ایرانی دانشگاه پاریس 3) موجود است. دربارة این روزنامه، بنگرید به: حسین امید، همان، ج 2، صص 42 – 43) براون، همان، ردیف 238؛ صدرهاشمی، همان، ردیف 725؛ گوئل کهن، تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، 2 ج، (تهران: آگاه، 1362 و 1363)، ج 2، صص 585 – 587 و 705؛ اوراق تازهیاب مشروطیت، به کوشش ایرج افشار، (تهران: جاویدان 1359)، صص 583 – 590؛ «محاکمة میرزا حسینخان»، ایران نو، ش 78، 16 ذیقعدة 1327؛ Rechti [Nicolas]. "Liberté!Egalité! Fraternité!"، RMM، 9 (1909)، pp.487-489. 8. «محاکمة میرزا حسینخان»، ایران نو، ش 77، 15 ذیقعدة 1327. 9. در متن حکم دادگاه 17 آمده که نادرست است. 10. [بقیة] «محاکمة میرزا حسینخان»، ایران نو، ش 78، 16 ذیقعدة 1327. ترجمة نوشتار ایران نو، در نشریة فرانسوی مجلة جهان اسلام نیز به چاپ رسید: Nicolas، A-L.M. "Un Procès de presse en Perse en1910"، RMM 10 (1910)، pp.429-436. 11. سیدحسین عدالت، «هشتاد روز در محبس»، ارشاد، ش 1، سال 10، 29 محرم 1334. 12. محمدعلی تربیت، دانشمندان آذربایجان، (تهران: بنیاد، 1354)، ص 405. 13. حسین امید، همان، ص 46. 14. صدرهاشمی، همان، ردیف 73. 15. کسروی، تاریخ هیجده ساله، صص 748، 749، 792. 16. حسین امید، همان، ص 25. 17. ما چند نسخه از این روزنامه را نزد شادروان دکتر محمد اسماعیل رضوانی یافتیم. 18. برابر با 19 فوریه ـ ژوئن 1921؛ در نوشتارهای خارجیان این تاریخ به تقویم ژولی یعنی 6 فوریه ـ 4 مه ثبت شده است. 19. ناظم آخوندوف، آذربایجان طنز روزنامهلری، به نقل از صمد سردارینیا، مشاهیر آذربایجان، (تبریز: انتشارات ذوقی، 1370)، ص 573. 20. محمود رنجبر فخری، نمایش در تبریز از انقلاب مشروطه تا نهضت ملّی نفت، (تهران: سازمان اسناد و کتابخانة ملّی جمهوری اسلامی ایران، 1383)، ص 587. 21. جلیل محمدقلیزاده، گوشهای از خاطرات و چند داستان، ترجمة م. ع. فرزانه، (تهران: انتشارات 1357)، صص 41 – 42. 22. در ایران، شمارههای چاپ تبریز ملانصرالدین را میتوان در کتابخانههای مجلس 2 و آستان قدس و ابن مسکویه (اصفهان) یافت. دربارة آن، همچنین بنگرید به: عباس زمان اف، چکیدهای از زندگانی و افکار جلیل محمد قلیزاده (ملانصرالدین)، ترجمة بهزاد آبادی ویل، (تبریز: انتشارات تلاش، 1377)؛ صدر هاشمی، همان، ردیف 1039؛ تربیت، دانشمندان ... ، ص 406. 23. صدرهاشمی، همان، ردیف 852. 24. ترجمة دوست عزیزم قدرتالله جعفریست. با تشکر از او. 25. از همسرم، منیره محمدزاده شبستری که این مطلب را به فارسی برگردانده، سپاسگزارم. 26. ترجمة شادروان دکتر صمد رحمانزاده. 27. ترجمه از خانم دلبر ابراهیمزاده است: حمیده محمدقلیزاده، همان، ص 143 |