İRANDA TÜRK İZLƏRİ
گردآوری:دکتر حسین شرقی دره جک سوی تورک
HAZIRLADİ :Dr.HÜSEYN ŞƏRQİDƏRƏCƏK (SOYTÜRK)
برج طغرل – تهران
برج طغرل در شرق آرامگاه ابن بابویه در شهر ری در استان تهران قرار دارد. این برج از آثار به جا مانده از دوره سلجوقیان است و در سال ۱۳۱۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدهاست.
برج طغرل بیش از ۴۸ متر مربع مساحت و حدود ۲۰ متر ارتفاع دارد. اسکلت آن خشتی و آجری به صورت استوانهای است. این برج شبیه عقربههای ساعت است و میتوان از روی تابش آفتاب روی کنگرههای آن زمان را تشخیص داد.
خشت به کار رفته در برج زاج و خاک و سفیده تخم مرغ است که بر استحکام آن میافزاید. از ویژگیهای جالب و منحصر به فرد این برج، کاربرد آن به عنوان یک ساعت آفتابی است.
برج طغرل برای نخستین بار در سال ۱۳۰۱ شمسی مرمت و بازسازی شد و پس از آن لوحهای مرمر بر سردر بنا نصب شد. بار دیگر در دهه ۱۳۷۰ خورشیدی مورد مرمت قرار گرفت.
برجهای دوگانه خرقان – قزوین
خرقان در منطقهای کوهستانی در جنوب غربی قزوین، قرار دارد. برجهای آرامگاهی خرقان در ۱ کیلومتری حصار ارضی، از توابع خرقان غربی و در ۳۲ کیلومتری جاده قزوین – همدان واقع شده اند.
در این منطقه دو آرامگاه از دوره سلجوقی بر جای مانده است. برج اول ۸ ضلعی است و بر هر ضلع آن، طرحهای متنوع آجری منقوش شده است. گنبد برج نیز دوپوش است و دو پلکان مارپیچ به آن منتهی میشود. ارتفاع این آرامگاه حدود ۱۵ متر و قطر بنای آن حدود ۱۱ متر است.
برج دوم، با فاصله حدود ۳۰ متر از برج اول، از نظر شکل و ابعاد تقریبا هم اندازه برج اول است. برجهای آرامگاهی خرقان با بیش از ۵۰ طرح آجری، جزو شاهکارهای آجرکاری معماری ایران به شمار میآیند.
برج قابوس – گلستان
برج کاووس یا میل که به آن گنبد قابوس نیز گفته میشود، در شهر گنبد کاووس در استان گلستان قرار دارد. این بنا، بلندترین برج آجری دنیاست و در قرن چهارم هجری ساخته شده است. این برج در سال ۳۷۵ شمسی ساخته شده است.
این بنای باشکوه روی تپهای ساخته شده که نزدیک ۱۵ متر از زمین اطراف آن بلندی دارد و ساختمان آن از سه بخش پی، بدنه و گنبد تشکیل شده که روی هم ۵۵ متر ارتفاع دارند.
بدنه برج روی پایهای مدور قرار گرفته که تنها نزدیک به ۲ متر آن بیرون از سطح زمین قرار دارد و حجم وسیعی از آن در دل تپه فرو رفته است. بدنه بنا سراسر از آجرهای پخته قرمز رنگ ساخته شده که در نهایت پختگی و استحکام هستند و به علت تابش آفتاب در طول قرنها به رنگ زرد طلایی زیبایی درآمده که خود بر زیبایی بنا افزوده است.
گنبد مخروطی بنا به ارتفاع ۱۸ متر بدون هیچ واسطهای روی بدنه برج قرار گرفته و دارای شیب تند و سطح صاف و صیقلی بوده و بر خلاف اکثر برج ها و گنبدهای آرامگاهی، تک پوش است که این موارد باعث ماندگاری آن شده است.
برج گنبد کاووس فقط از آجر ساخته شده و در آن بتون آرمه و اسکلت فلزی و فولاد و … وجود ندارد. این در حالیست که نه فرسوده شده و نه زلزله توانسته حتی یک ترک به آن بیندازد.
برج مهماندوست – سمنان
برج مهماندوست در نزدیکی روستایی به همین نام در نزدیکی شهرستان دامغان در استان سمنان قرار دارد.
این برج بدون سقف است و ساختمانی آجری دارد و در سال ۴۹۰ قمری ساخته شده است. ساختمان این برج با دقت فراوانی ساخته شده به طوری که بعد از حدود هزار سال که از عمر آن میگذرد، تیزی لبه تزئینات آجری قرنیزهای آن همچنان چشمنواز هستند. دور دایره این برج از خارج ۳۴ ذرع و قطر آن از داخل ۲۰٫۷ متر است.
این برج دوازده ترک دارد که یکی از ترکها مدخل است. پس از آن کتیبهای قرار دارد به خط کوفی و بالای آن کتیبه دیگری است به خط بنائی و از آن به بعد گنبد مخروطی شروع میشود، اما گنبد آن خراب شده است.
در برج، یک قبر آجری در وسط و دو قبر دیگر سنگچین دیگر دیده میشود. هویت شخص دفنشده در برج مشخص نیست و تحقیقی هم درباره آن انجام نشده است.
تزیینات بالای برج شامل: کتیبهها و مقرنسکاریهای زیبایی است که کتیبهها به خط کوفی و دورتادور برج را فرا گرفتهاند. در این کتیبهها تاریخ بنای برج سال ۴٩٠ هجری قمری نوشته شده است. برج روی پایه دایرهایشکلی قرار گرفته و قسمت تزیینات آن از ١٢ضلعی به استوانه تبدیل شده است که بهدلیل این ویژگی جزو برجهای استثنایی محسوب میشود.
برج رادکان – گلستان
برج تاریخی رادکان در جنوب شهرستان کردکوی در غرب استان گلستان قرار دارد و یکی از آثار تاریخی و دیدنی این استان با بیش از یک هزار سال قدمت است.
این برج حدود ۳۲ متر ارتفاع و ۱۵ متر قطر از ۲ قسمت گنبدی و بدنه تشکیل شده که گنبد آن به صورت مخروطی بلند و کشیده و به صورت ۲ پوستهای است. این بنا در گذشته به عنوان راهنمای بازرگانان و مسافران مورد استفاده قرار میگرفت.
مصالح بنا از آجر و نوعی گچ است که در نمای خارجی آن نیز در بین سرآجرها تزئینات گچی تورفته با انگشت دست وجود دارد.
ورودی هلالی شکل بنا در ضلع جنوبی است که در بالای سردر آن یک قاب مستطیل شکل با کتیبهای به خط کوفی و تزئینات گچی و آجری وجود دارد که قسمتی از آن از بین رفته است. نمای داخلی بنای برج رادکان کردکوی نیز به صورت مدور و با گچاندود شده است.
برج رادکان استان گلستان در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
برج آرامگاه بابا حسین – همدان
برج آرامگاه بابا حسین (یا ده ده حسین) در ۵۵ کیلومتری غرب ملایر و ۱۲ کیلومتری شرق مرکز دهستان سفید کوه (انوچ) در دامنه باغات روستای سیاه کمر، قرار دارد.
گفته می شود این مکان، آرامگاه یکی از پیامبران بنیاسرائیل، حضرت یوشع بن نوح بوده که در گذشته مورد توجه یهودیان ساکن در منطقه بوده است. برج آرامگاه بابا حسین دارای پلان و و طرح ۱۲ ضلعی منتظم از نوع برج مقبرههای دارای گنبد رک (مخروط) است.قسمت داخلی آن به صورت ۸ ضلعی و در داخل هریک از اضلاع طاق نمایی نسبتا عمیق با قوسهای جناغی ایجاد شده است.
این طاق نماها هر یک داخل قاب مستطیلی شکلی که با آجرکاری برجسته ایجاد گردیده است قرار گرفتهاند. وجود این طاق نماها علاوه بر تزیین جهت کاستن اضلاع دوازده گانه بیرونی به ۸ ضلع در درون بوجود آمدهاند.
مقبره بابا حسین در سال ۱۳۷۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
برج رادکان – خراسان رضوی
برج رادکان در استان خراسان رضوی و در ۸۰ کیلومتری مشهد در مسیر چناران در محل شهر قدیم رادکان قرار دارد.
ارتفاع این برج ۳۵ متر، قطر داخلیاش ۱۴ متر و قطر خارجی آن ۲۰ متر است. منظر بیرونی بنا تا ارتفاع ۲٫۵ متری به شکل ۱۲ ضلعی و از آن جا تا زیر گنبد به صورت ۳۶ ترک نیم ستونی ساخته شده است. برج رادکان دارای گنبد مخروطی شکل است که ساختمان آن احتمالا در سال ۶۰۷ قمری به پایان رسیده است.
تاریخ احداث برج رادکان را دو سال ۶۰۰ یا سال ۶۸۰ ذکر می کنند. به دلیل وجود بروج دوازدهگانه برخی برای این برج کارکرد تقویم و ستارهشناسی نیز قایلاند. برج رادکان، در روزگار اوج خود، تنها تعیین کننده فصل، سال و نوروز در جهان بوده است. این برج اثر ریاضی دان، ستاره شناس و دانشمند بزرگ ایرانی، خواجه نصیرالدین توسی است.
برج کشمر – خراسان رضوی
برج کشمر در استان خراسان رضوی در نزدیکی شهرستان کاشمر و در شمال شرقی بردسکن در روستایی به همین نام قرار دارد.
معماری این برج که ۱۸ متر ارتفاع دارد به سبک برج رادکان است. شکل درونى برج، هشتگوش است و ۴۲ متر محیط خارجی و ۲۱ متر محیط داخلی دارد. نمای خارجی پوششی مخروطی شکل دارد و از آجر ساخته شده است. بنا دو جداره است که از جدار داخلی طاقیهایی به داخل بنا ساخته شده است. برج از داخل ۳ طبقه دارد و ارتفاع تیزه اصلی گنبد تا کف ۳۱ متر است. مهمترین کارکرد این برج راهنمایی مسافران مرکز ایران به نیشابور بوده است.
برج شمس تبریزی – آذربایجانغربی
برج شمس تبریزی روی مزاری منسوب به شمس تبریزی در دوره صفویان در شهر خوی ساخته شد.
سطح بیرونی این مناره با شاخهایی از قوچ وحشی که شاه اسماعیل صفوی طی اقامت ۴۰ روزهاش در کوه چله خانهٔ خوی شکار کرده بود، تزیین شده است.
مدارک و تصاویر مینیاتوری باقیمانده از مقبره شمس تبریزی در شهرستان خوی نشان میدهد این بنا در ابتدا از ۳ مناره دور قبر شمس تشکیل شده بود که به دلایل طبیعی اکنون تنها یکی از آنها مانده است.
برج شمس تبریزی ۳٫۴۰ متر قطر ۱۱ متر مساحت دارد.
برج اخنگان – خراسان رضوی
برج یا میل اخنگان بنایی آجری است که در فاصله ۲۲ کیلومتری شمال شهر مشهد مجاور روستایی به همین نام در کناره جاده توس به پاژ (زادگاه فردوسی) قرار دارد. طرح معماری میل به دوره تیموری و قرن نهم هجری منتسب است.
این برج، مقبرهای به ارتفاع ۱۷ متر است که روی سکوی مدوری با هشت نیم ضلعی قرار گرفتهاست و نمای خارجی آن علاوه بر دارا بودن شکل مدور با ۸ نیم ستون الحاقی تزئین شدهاست. بر راس بنا گنبدی از نوع مخروطی قرار گرفته که با کاشیهای لاجوردی و فیروزهای در نوارهای افقی تزئین شدهاست.
بنا از آجر ساخته شده و با قطعات کاشی به شکلهای مستطیل، چند ضلعی و ستاره چلیپا با نقوش برجسته و متنوع به رنگ لاجوردی و فیروزهای تزئین شده است.
برج کاشانه بسطام
برج کاشانه، در جنوب شهر بسطام و جنوب خاوری مسجد جامع بسطام در استان سمنان قرار دارد. این برج از بناهای تاریخی قرن هفتم و هشتم هجری است. تاریخ بنای برج کاشانه بر اساس کتیبه سر در ورودی، سال ۷۰۰ قمری است.
ارتفاع این برج ۲۰ متر است و در بالای برج نوشتهای به خط کوفی دیده میشود که در آن نام الجایتو ثبت شده است.
ارتفاع این برج از درون ۲۴ متر و از بیرون نزدیک به ۲۰ متر است. شکل خارجی آن چند ضلعی منتظم سی ضلعی است.
در بالای برج دو حاشیه از آجرها بزرگ وجود دارد که روی آن مطالبی نوشته شده است. در ضلع جنوب غربی این برج روی یک آجر کلمه بسم الله الرحمن الرحیم با خط ثلث بسیار زیبایی دیده میشود.
برج کاشانه در سال ۱۳۱۰ در فهرست آثار تاریخى به ثبت رسیده است.
برج اوچ گونبز – آذربایجانغربی
سهگنبد نام برجی در جنوب شرقی شهر ارومیه مرکز استان آذربایجان غربی است. این بنا آرامگاه است و در سال ۵۸۰ قمری ساخته شده است.
در مدخل بنا سه کتیبه به خط کوفی باقی مانده است و این بنای تاریخی به شکل استوانه و مدور ساخته شده است. قطر بنا ۵ متر و ارتفاع آن ۱۳ متر است. ساختمان فعلی دو طبقه است و در چهار سمت آن دریچههایی وجود دارد.
بناى استوانهاى شکل مدور دخمهای دارد که قسمت فوقانى آن را به وسیلهه آجر به مقبره تبدیل کرده اند. تزئینات سر در ورودی مقبره نیز در نوع خود کم نظیر است و به صورت قطعات سنگ و گچ با نقوش هندسی و کتیبه به خط کوفی تزئین شده است.
این اثر در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
برج باراجین – قزوین
برج باراجین در ۱۲ کیلومتری شمال قزوین قرار دارد و میتوان آن را از آثار قرن ۴ یا ۵ هجری قمری به شمار آورد. در مجموع بنای برج بارجین از نظر تناسب، اثری جالب توجه است و این طور دیده می شود که از پایین به بالا، رفته رفته از قطر بنا کاسته میشود. طرح برج به شکل ۸ نیم ستون مدور است و در فواصل منظم، دور تا دور بدنه اصلی برج اضافه شدهاند.
ارتفاع این نیم ستونها نزدیک به ۶ متر است. حدود ۱ متر به بالای برج مانده، یک ردیف سنگ خارا که با دقت خاصی تراشیده شده، دور تا دور برج را فرا گرفته و حدود ۱۰ سانتیمتر لبه آن، از بدنه برج بیرون آمده است. این برج ۱ ورودی دارد. داخل برج طرح مشخصی ندارد و احتمالا به دلیل حفاریهای مکرر، شکل خود را از دست داده است.
برج شیخ شبلی – تهران
برج شبلی در منتهیالیه قسمت شرقی شهر دماوند به شکل یک بنای منفرد روی تپهای واقع شده است. برج شبلی ابتدا بصورت ۸ ضلعی ساخته شد ولی در دوران بعدی آجرکاری به سبک سلجوقیان روی آن انجام شده است. این بنای تاریخی ارزشمند که تقریبا ۱۰ متر ارتفاع دارد، یک برج آرامگاهی آجری ۸ ضلعی با پشتیبانهای مدور در گوشههای آن است.
این برج از آثار قرون ۴ و ۵ قمری و از دوران سلجوقی است و در سال ۱۳۵۱ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. بدنه برج، گره چینی و تزیینات آجری زیبایی دارد و گنبد آن که مخروطی شکل و ۸ ترک است با زاویه تند به طرف رأس متمایل میشود.
برج دوزال امامزاده شعیب – آذربایجانشرقی
برج دوزال در ۶۵ کیلومتری شهرستان جلفا بر فراز کوهی مشرف به رود ارس روی آرامگاه امامزاده شعیب بنا شده است.
این برج دارای هشت ضلع آجری بلند است که روی یک قاعده سنگی استوار شده و در هر ضلع آن، طاقنمایی بلند با طاق جناغی قرار دارد. حاشیهای از تزئینات معرق با کاشیهای لاجوردی و فیروزهای دور تا دور قسمت بالای برج را جلوهگر ساخته است.
تهران
استان تهران از بناهای تاریخی متعدد و با ارزشی در اطراف خود برخوردار ست. تهران، به دلیل سابقه بیش از 200 ساله خود در مرکزیت ایران، بیش ترین بناهای تاریخی، اماکن تفریحی، موزه ها و امکانات گردشگری را در خود جای داده است. سایر شهرستان های این استان از جمله شهرستان ری نیز به واسطه قدمت طولانی خود؛ قدیمی ترین و معروف ترین جاذبه های تاریخی و مذهبی این منطقه را در برگرفته است.
عمارت ها و کاخ های زیادی در تهران وجود دارند که بیش ترین آن ها به دوره های صفویه و قاجاریه مربوط می شوند. مدرسه های تاریخی و قدیمی که اغلب دارای مسجد نیز هستند، امام زاده ها و کلیساهای مختلف که هر یک از ارزش های خاصی برخوردارند، عمارت ها و برج های معروف به همراه بازارهای قدیمی بخشی از دیدنی های تاریخی شهرستان تهران هستند.
امروزه معماری را یک هنر اجتماعی میدانند. در اصول معماری، اجتماعی بودن و سازش بنا با محیط و اجتماع اهمیت زیادی دارد. معماران ایرانی بناهایی را طراحی کردند که پس از گذشت صدها سال، همچنان شگفتی و زیبایی خود را حفظ کردهاند و طراوت و تازگی ابتدای ساخت خود را از دست ندادهاند. سابقه معماری ایران را مربوط به هزاره هفتم قبل از میلاد میدانند. از همان دوران معماران ایرانی ویژگیهایی را در طرحهای خود به کار گرفتند که معماری ایران را شناسنامهدار کرد و ویژگیهای خاص و منحصربهفردی به آن بخشید.
حوض خانه باغ نگارستان
حوض خانه باغ نگارستان بنایی در باغ نگارستان است که شکل هشت گوش دارد. در این حوض خانه شاه نشین هایی به سبک بناهای دوره زندیه و مزین به گچ بری های عالی وجود دارد که امروزه در محل موزه هنرهای ملی قرار گرفته است. این بنا در عهد فتح علی شاه و محمدشاه قاجار ساخته شده است. باغ نگارستان در اوایل سده سیزدهم هجری قمری بین سال های 1228 تا 1230 بنا شد. حوضخانه این باغ كه طرح صلیبی داشت با چهار شاهنشین اطرافش به باغ منتهی می شد. بنای صلیبی شكل گنجینه كه در نیمه اول قرن سیزدهم ساخته شده بود توسط هنرمندان معاصر، به شكل مستطیل درآمد و در سال 1309 شمسی، به گنجینه تعلق گرفت.
مدرسه و مسجد سپهسالار
مدرسه سپهسالار از مدارس بزرگ و زیبای قرن سیزدهم هجری قمری در شهرستان تهران است. این بنا در خیابان شهید مصطفی خمینی فعلی واقع شده است. بانیان این مسجد عظیم - كه به مدرسه ناصری تهران نیز مشهور بود- حاج میرزا حسین خان سپهسالار قزوینی صدراعظم دوره ناصرالدین شاه قاجار و برادرش مشیرالدوله بودند. این بنا که از بزرگ ترین مدرسه های تهران می باشد، 62 متر طول، 61 متر عرض و در حدود 60 حجره دارد و ارتفاع گنبد آن 37 متر است و در صحن مدرسه، باغچه ای پردرخت و زیبا با آب نما ساخته شده است. ساختن این عمارت معتبر در سال 1296 هجری قمری آغاز شد. مجموعه این بنای شكوهمند شامل جلوخان، سردر، دهلیز، ساختمان دو طبقه و حجره هاست. این ساختمان دارای چهار ایوان، گنبدی بزرگ، شبستان و چهل ستون، هشت گل دسته، مناره كاشی كاری و مخزن یک كتابخانه معتبر است. درب ورودی اصلی مدرسه در حاشیه خیابان بهارستان قرار دارد. از ضلع خاوری نیز دری به مسجد و مدرسه باز می شود. در این دهلیز، شاهكاری از معماری و كاشی كاری معروف به هفت كاسه (تاق معلق) به یادگار مانده است. بالای ایوان شمالی این بنا یک ساعت بزرگ نصب و كتیبه های بی شماری روی كاشی نقش شده است. از مشخصات ممتاز تزیینات این بنا، گذشته از تاق معلق، كاشی های محصور و خشتی رنگارنگ بناست كه دارای مناظری بسیار زیباهستند. از لحاظ هنر حجاری و سنگ تراشی نیز ستون های یکپارچه آن قابل توجه است.
عمارت باغ فردوس تهران
عمارت باغ فردوس از بناهای متعلق به قرن 12 هجری قمری است که در باغ گسترده و پر درختی قرار دارد و به سبب زیبایی و سرسبزی كه داشت به باغ فردوس معروف شد. این عمارت در محله تجریش واقع شده است. بنای آن در زمان محمد شاه قاجار بنا شد و در سال 1264 هجری قمری - بعد از مرگ محمدشاه - به صورت متروكه درآمد. در زمان ناصرالدین شاه عمارت و باغ آن مورد توجه نظام الدوله معیرالممالک قرار می گیرد و بعد از خرید، آن را مرمت كرده و باغ فردوس نام می نهد. وسعت باغ فردوس حدود 20 هزار متر و مساحت بنای آن هزار متر مربع است که در سه طبقه و نیم ساخته شده است. بنای عمارت از قسمت میانی دو طبقه و از جبهه باختری و خاوری سه طبقه است. در قسمت میانی عمارت دو تالار بر روی هم بنا شده كه سقف تالار اول از مقرنس های گچی با اشكال خاص پوشیده شده است. روی دیوارهای جانبی و دهانه درب جنوبی تزیینات گچی پركاری دیده می شود. بام عمارت شیروانی و به سبک خانه های شمیران است. درها و پنجره ها همه از چوب و شیشه های رنگی ساخته شده اند. این عمارت با شماره 1876 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
عمارت تخت مرمر تهران
تخت مرمر یا تخت سلیمان به شكل یک سكوی دیواره دار بلند از شصت و پنج قطعه مرمر بزرگ و كوچک ساخته شده و در وسط ایوان مستقر گردید. این تخت به دستور فتحعلیشاه قاجار، در سال 1220 هجری قمری از سنگ مرمر ساخته شد كه اكنون در وسط ایوان اصلی كاخ قرار دارد و نام اصلی آن تخت سلیمان است. ارتفاع تخت مرمر از كف ایوان نزدیک به یک متر است و از چهار طرف بر دوش شش فرشته، سه دیو و یازده ستون مارپیچ قرار گرفته است. در گرداگرد آن طارمیهایی ساخته شده كه از داخل و خارج، كتیبه هایی دارد و شعرهایی روی آن به خط نستعلیق خوش نوشته و زراندود شده است.
كاخ گلستان تهران
مجموعه كاخ گلستان، یادگاری به جای مانده از ارگ تاریخی تهران است که روزگاری همانند نگینی در میان این ارگ، می درخشید. ارگ تاریخی تهران در دوران صفویه بنا شده، در دوره زندیه بازسازی و در دوره قاجاریه به محل دربار و سسلامدت سلاطین اختصاص یافت. در زمان شاه عباس صفوی چهار باغ و عمارت ایرانی ساده و چنارستانی در محل كنونی كاخ گلستان و اطراف آن احداث شد. كاخ گلستان، عمارت باشکوهی است که در منطقه شمیرانات واقع شده وغنیمت معروف نادرشاه از هند (تخت طاووس) در این کاخ قرار گرفته و امروزه به گنجینه ای برای بازدید همه مردم تبدیل شده است.
کاخ صاحبقرانیه
کاخ صاحبقرانیه که در شمیرانات واقع شده از بناهای متعلق به دوره قاجار است و بخش های مختلف آن دیدنی و جالب توجه است.
کاخ شمس العماره تهران
شمس العماره مرتفع ترین ساختمان شهر در زمان خود بود که در سال 1284 به فرمان ناصرالدین شاه قاجار ساخته شد. کاخ شمس العماره عمارتی رفیع و بلند با دو برج است که در انتهای گلستان و در خاور عمارت دیوان خانه قرار دارد و بنای زیبای آن از سمت خارج قصر یعنی طرف بازار منظره ای بسیار جالب دارد
عمارت دارالفنون
عمارت دارالفنون از بناهای به یادگار مانده ناصرالدین شاه قاجار است.
بنای سردر باغ ملی
بنای بلند و باشكوه سردر باغ ملی در مدخل میدان مشق سابق و بازار تهران است که در زمان فتح علی شاه قاجار شكل گرفته است.
برج و مقبره شبلی
برج و مقبره شبلی که مربوط به قرن 5 هجری قمری است، معروف ترین بنای تاریخی ناحیه دماوند است.
مدرسه معمارباشی تهران
مدرسه معمار باشی از بناهای به یادگار مانده از دوره قاجاریه است. این بنا توسط حاج ابوالحسن اصفهانی كه در دوره قاجاریه، دارای منصب معمارباشی بود و لقب صنیع الملک را داشت، ساخته شده است. بر سر در مدرسه کتیبه ای وجود دارد که تاریخ 1303 بر آن حک شده است.
مدرسه معزالدوله تهران
مدرسه معزالدوله از بناهای وقف شده توسط محمداسماعیل میرزا معزالدوله می باشد که به سعی و کوشش حاجیه فرخ لقا خانم زوجه مرحوم معزالدوله بنای مدرسه به پایان رسید. بر کتیبه موجود در مدرسه، تاریخ 1317 ثبت شده است.
مدرسه فیلسوف الدوله تهران
مدرسه فیلسوف الدوله که از بناهای عهد مظفرالدین شاه قاجار است، توسط میرزا كاظم طیب رشتی فیلسوف الدوله ملقب به ملک الطبا بنا شده و در سال 1322 وقف شده است. معروف است که بنای این مدرسه ده سال به طول انجامید و عاقبت هم پایان نیافت زیرا فیلسوف می خواست دو مناره سر در اصلی را زیباتر از منارههای امام زاده سیداسماعیل در مجاورت بنای خود تزیین نماید ولی عمر او كفاف نداد و مناره هم چنان آجری و نیمه تمام باقی مانده است.
كاروانسرای گچین
این بنای تاریخی دارای پلانی با چهار ایوان با وسعتی در حدود 12 هزار مترمربع شامل قسمت هایی چون: مسجد، شترخان، آسیاب است و با وجود كشف سرویس های بهداشتی كشف شده در سالهای اخیر می توان آن را نه تنها به عنوان مادر كاروانسراهای ایران بلكه یك قلعه كاروانسرا نام نهاد.
برج اینانج شهر ری
در دامنه کوه نقاره خانه در جاده امین آباد- هفت دستگاه اثری معظم با حفاری های دایره ای قرار گرفته که شما را به طرف خود می خواند. حفاری های انجام شده نشان می دهد که این برج در واقع گورستان سلطنتی بوده است. نام «اینانج» مربوط به یکی از فرماندهان ری در زمان «سلطان سنجر» سلجوقی است که در این حل مدفون شده. جالب است بدانید که پارچه های گرانبهایی متعلق به دوران آل بویه از این مکان به دست آمده است. قدمت این برج ۸۰۰ سال است.
قلعه قمچقای در ۱۲ كیلومتری روستای قمچقای از توابع بیجار واقع شده است. دژ باستانی و کهن قمچقای ، شاهکار تاریخی استان کردستان است كه از گذشتههای دور به یادگار
مانده است.
براساس نظرات كارشناسان، بنای این قلعه به سدههای ۹-۸ پیش از میلاد میرسد. در حد غربی دژ، دره ژرفی به عمق ۱۰۰ متر وجود دارد كه با راهی سنگلاخ و سخت به صفه غربی منتهی میشود. این بخش تنها قسمتی از قلعه است كه فاقد موانع طبیعی است و در حقیقت جناح ضعیف قلعه را تشكیل میداد و احتمال دستیابی به قلعه را تا حدی آسان میساخت.سازندگان و بنیانگذاران اولیه در این قسمت از بنا به بزرگترین و دشوارترین كار، یعنی احداث دیواری به طول تقریبی ۱۰۰ متر و بلندی ۱۵ تا ۲۰ متر با استفاده از سنگهای عظیم دست زدهاند و استحكامات اصلی آن را بنا نهادهاند. ساخت چنین قلعهای با دیوارهای عظیم، بلند و قطور، مخصوص كاخها و قصرهای سلطنتی بود و رایجترین شیوه معماری دوره هزاره اول قبل از میلاد به شمار میرود.
در حاشیه شمالی دژ، حفرهای به ابعاد ۲×۳×۵ متر وجود دارد كه به زیبایی تمام تراشیده شده است.
در شمال غربی این حوزه، پلكانی طویل وجود دارد كه سه دوره سكونت مادها، پارتها و اشكانیان را مسلم میدارد.
مسجد جامع اصفهان دوره صفوی
سلطانیه زنجان ایلخانیلر
قیزل حصار سارایی قاجار
مسجد جامع زنجان
ماراغا رصدخاناسی
-------------------------
سلجوقیان و زبان ترکی
نویسنده: اردوغان مرچیل
گاهی پشتیبانی و حمایت حکمرانان ترک از زبان مادری خود، به سبب حاکمیتی که بر کشورهای دیگرداشته اند، مورد شک و تردید قرار میگیرد. هرچند پاره ای از پژوهشگران معتقد هستند که در دوره سلجوقیان زبان ترکی در دربار و ارتش مورد استفاده قرار نمیگرفته، تاکنون دلایل کافی که مؤید این نظر باشد، عرضه نشده است.(۱) برخی دیگر از پژوهشگران نیز کوشیده اند که استفاده از زبان ترکی را با آثار ادبی توجیه کنند. در این مقاله ضمن اشاره به این که تکلم به زبان ترکی در دربار و ارتش سلجوقیان متداول بوده، به ایضاح مطلب خواهیم کوشید. به نظر میرسد که اشاره به تداول زبان ترکی نزد سلاطین غزنوی که سلجوقیان ارتباط پیوستهای با آنان داشتند و از سازمان و تشکیلات دولتی آنان متأثر میشدند، مفید فایده خواهد بود.
نخستین خبر از تکلم به زبان ترکی دردوره غزنویان با سبکتگین (۹۹۷ـ۹۷۷)، بنیانگذار این خاندان ارتباط دارد. یکی از روستائیان که نخلستانی داشت، از فیلبانی که خرماهایش را گرفته و برده بود، شکایت پیش سبکتگین میبرد و وی بلافاصله به آلتون تاش (خوارزمشاه) که در کنارش بود، دستور میدهد: «زه کمان را درآور، ابتدا به طرف فیل و سپس به سوی درخت برو و فیلبان را با این زه بدار آویز.»(۲) سربازن سلطان محمود (۱۰۳۰ـ۹۹۸) در یکی از جنگهای خود با قراخانیان، تصنیفی را ترنم میکردند که «در ختن ساخته شده بود».(۳) سلطان مسعود (۱۰۴۰ـ۱۰۳۰) نیز گاهی فرامینی را که نمیخواست همه بشنوند به زبان ترکی صادر میکرد.(۴) وقتی ارتش غزنویان در جنگ دندانقان (۱۰۴۰) مغلوب شد و پراکنده گشت، مسعود به جنگ ادامه میداد و نزدیک بود که به اسارت بیافتد. در این اثنا یکی از مأموران دربار (جامه دار حاجب) به ترکی گفته بود که: «اگر سلطان به شتاب نرود، به دست دشمن خواهد افتاد.» سلطان پس از شنیدن این اخطار به وخامت اوضاع پی میبرد و میدان جنگ را ترک میکند.»(۵) احمد عبدالصمد وزیر سلطان مسعود نیز با زبان ترکی آشنایی داشت.(۶) سپهسالار غازی و اریارق از فرماندهان نامی دوره های سلطان محمود بودند و گاهی به ترتیب مجالس شرابخواری دست میزدند و ترکانی که در آن مجالس حضور مییافتند به مدح این دو فرمانده به زبان ترکی دست مییازیدند.(۷)
وقتی جنگ دندانقان با پیروزی به پایان رسید، سلجوقیان که دیگر به ثروت دست یافته بودند، دور هم گرد آمدند. غنایمی که از جنگ به دست آورده بودند، حد و حصری نداشت و کسی نمیتوانست در مقابلشان عرض اندام بکند. آنها به ترکی میگفتند که «ما به این کار موفق شدیم.»(۸)
یکی از دلایلی که ثابت میکند زبان ترکی در دوره سلجوقیان مورد استفاده قرار میگرفت، با ابراهیم ینال (فـ . ۱۰۵۹) ارتباط دارد.
«قریش» از عقیلی ها و «دوبیش» از مزیدی ها که دست همکاری به ارسلان بساسیری داده بودند، تقاضای عفو از سلطان طغرل بیگ (۱۰۶۳ـ۱۰۳۸) کردند و چون با مخالفت ابراهیم ینال مواجه شدند، نامه ای به وزیر عمیدالملک نوشتند و از وی استمداد کردند.
ابراهیم ینال که از ماجرا مطلع شده بود، به ترکی به وزیر عمیدالملک گفت: «آیا توانستی سلطان و اعراب را به صلح راضی کنی؟ صلح میان کسانی اتفاق میافتد که در مرتبه و مقام مساوی قرار گرفته اند…» و پس از آن که جواب وزیر
بنیانگذار سلسله سلجوقیان (سلطان طغرل)
را گرفت، سخنش را چنین ادامه داد: «امروز به چادرت برو، استراحت کن و فردا به خدمت سلطان میرسی.»(۹)
وقتی طغرل بیگ روز ۲۴ ژانویه ۱۰۵۸ با خلیفه قائم بامرالله ملاقات کرد، خلیفه خطاب به رئیس الرؤسا دستور داد که طغرل بیگ در کنارش بنشیند و وزیر کندری به خاطر ترجمه و توضیح مطالب سلطان در کنار طغرل جای بگیرد. بدین ترتیب هر دو در جایی که خواسته شده بود، نشستند. عمیدالملک کندری سخن خلیفه را عینا به سلطان ترجمه میکرد.(۱۰)
خلیفه قائم بامرالله پس از رهایی از دست ارسلان بساسیری دوباره با طغرل بیگ ملاقات کرد (ژانویه ۱۰۶۰). در این دیدار طغرل بیگ رشته بافته شده از یاقوت سرخ را که به آل بویه تعلق داشت بیرون آورد و جلوی خلیفه گذاشت؛ سپس ۱۲ عدد مروارید هشت گوشه بزرگ و ارزشمند را نیز بیرون آورد و گفت: «اینها هدیه ارسلان خاتون هستند که توسط من به شما فرستاده و از من خواسته است که امیرالمؤمنین تسبیحی از اینها بسازد.» سلطان این مطلب را به ترکی به عمیدالملک گفته و از او خواسته بود که برای خلیفه ترجمه کند.(۱۱) از این جا مستفاد میشود که عمیدالملک به جز فارسی که زبان مادریش بود با زبان ترکی نیز آشنایی داشت.(۱۲) وقتی مؤلف کتاب «تفضیل الاتراک علی سائر الجناد» اثر خود را به عمیدالملک میدهد، از وی میخواهد که «آن را به ترکی به طغرل بیگ تفسیر و تشریح کند.»(۱۲/الف)
آخرین مطلب در خصوص رواج زبان ترکی در دوره طغرل بیگ با عروسی سلطان و سیده دختر خلیفه ارتباط دارد(۱۰۶۳). در مراسم عروسی، دولتمردان سلجوقی و نزدیکان سلطان میرقصیدند و تصانیف ترکی ترنم میکردند.(۱۳) به روایتی دیگر(۱۴) سلطان نیز با اشراف ترک بپاخاسته و موافق با رسوم و عادتهای خود رقصیده… و تصانیف ترکی خوانده بود.
هرچند هنوز سند و مدرکی در دست نیست که نشان بدهد سلطان آلپ ارسلان (۱۰۷۲ـ۱۰۶۳) به زبان ترکی تکلم میکرده است، منابع مربوط به جنگ ملازگرد نشان میدهد که سلطان خطابه هایی به ترکی داشته است. به عنوان مثال ابن اثیر (۱۵) مینویسد که سلطان پیش از شروع جنگ، خطاب به سربازانش گفته بود: «من به خاطر رضای خدا صبر کرده، وارد جنگ خواهم شد؛ اگر زنده بمانم، لطف حضرت پروردگار بر من است و اگر شهید شوم، پسرم ملکشاه جانشین من خواهد بود.» معلوم نیست آلپ ارسلان در این سخن و دیگر سخنانی که خطاب به سربازان و فرماندهانش ادا میکرده و نیز در دیدار مشهوری(۱۶) که با رومانس دیوجانس، امپراتور بیزانس داشته از چه زبانی استفاده میکرده است؟
از دیگرسو وقتی «اوزها» و «پچنک ها» در جریان جنگ ملازگرد ترکان سلجوقی را دیدند، از کلام و سر و وضعشان دریافتند که از یک ریشه و تبار هستند و به سلجوقیان پیوستند.(۱۷)
سلطان آلپ ارسلان در یک مجلس شرابخواری که سیاه مست افتاده بود، قتل محمود، امیر حلب را میخواهد و نظام الملک و همسر سلطان او را از این کار مانع میشوند.(۱۸) معلوم نیست این سه به چه زبانی صحبت میکرده اند؟ تحقیق لازم در این خصوص ضرورت دارد.(19)
مکاتبات ترکی سلطان ملکشاه (۱۰۹۲ـ۱۰۷۲) جالب توجه است. کمال الدین ابوالرضا فضل الله بن محمد، صاحب دیوان الانشاء یکی از ندیمان این سلطان بود. وی مورد توجه فوق العاده سلطان بود و پیوسته در التزام رکابش قرار داشت. روزی کمال الدین به سبب مانعی که ایجاد شده بود، در خدمت سلطان حضور نداشت. سلطان به ترکی به او مینویسد: «تو میتوانی بدون من بمانی، ولی من نمیتوانم بدون تو بمانم…» معلوم نیست سلطان که نامه اش را به ترکی نگاشته، چه الفبایی را به کار برده است؟ هرچند این مطلب نیز باید مورد بررسی قرار گیرد، ولی تحریر بعضی کلمات و جملات ترکی با الفبای عربی در منابع، موضوع را تا اندازه ای تصریح میکند.
محمد تاپار (۱۱۱۸ـ۱۱۰۵) یکی دیگر از سلاطین ترک است که به زبان ترکی تکلم میکرده است. پس از قتل سلطان برکیارق (۱۱۰۴)، پسر او ملکشاه که دوره طفولیت را میگذرانید، در بغداد به عنوان سلطان بر تخت نشست و امیر ایاز به اتابیگی او برگزیده شد. در همین اثنا محمود تاپار روی به بغداد گذاشت. اتابیگ ایاز ضمن همراهی با محمد تاپار سلطنت او را به رسمیت شناخت. ایاز به ترتیب ضیافتی بزرگ دست زد و سلطان محمد تاپار را نیز بدان ضیافت دعوت کرد. ولی از تصادف نامیمون، در این ضیافت بر اثر شوخی غلامان، یکی از کتّاب به یکی از نزدیکان سلطان پناهنده شد. سلطان که از این مساله مشکوک شده بود، به زبان ترکی به یکی از غلامان خود دستور داد که مخفیانه پناهنده را مورد بازرسی بدنی قرار بدهد.(۲۵ فوریه ۱۱۰۵)(۲۱).
تتش، سلطان سلاجقه سوریه (۱۰۹۵ـ۱۰۷۸) نیز یکی از سلاطین سلجوقی است که به زبان ترکی تکلم میکرد. او کسی بود که به خاطر دستیابی به حاکمیت حلب با سلیمان شاه، فاتح آناتولی جنگیده و در پایان این جنگ (۴ ژوئن ۱۰۸۶) او را کشته بود. تتش پس از تشخیص جسد وی به زبان ترکی گفته بود: «ما به شما ظلم کردیم، شما را از خود دور ساختیم و بدین ترتیب هم میکشیم.»(۲۲)
در دوره سلطان سنجر (۱۱۵۷ـ۱۱۱۸) طوغان بیگ که ریشه و منشاء ترکی داشت و بدین جهت با زبان ترکی آشنا بود… بر سلطان تأثیر کرده و به عنوان وزیر تعیین شده بود.(۲۳) نظر ما درخصوص صحبت سلطان سنجر به زبان ترکی با غزان چادرنشین در اثنایی که در جشن آنان بسر میبرد (۱۱۵۶ـ۱۱۵۳)، محتملا قرین صواب است.
ازتوجه به زبان ترکی در دوره سلجوقیان عراق اطلاعی در دست نیست. مسعود با حمایت اتابیگ چاووش علیه برادرش سلطان محمود (۱۱۳۱ـ۱۱۱۸) قیام کرده بود. در اثنای جنگ وقتی چشم مسعود به محمود میافتد، فریاد «ایجی ایجی» سر میدهد (۱۴ ژوئن ۱۱۲۰)(۲۴). در منبع این خبر آمده است که «ایجی» در زبان ترکی در مفهوم برادر بزرگ میباشد.
میتوان گفت که در دوره سلجوقیان ترکیه نیز زبان ترکی مورد استفاده قرار میگرفت. یکی از نمونه ها با حاجب زکریا ارتباط دارد. پس از مرگ سلطان سلیمان شاه دوم (۱۲۰۴)، امیران سلجوقی برای اینکه غیاث الدین کیخسرو را در تخت بنشانند، زکریا را به استانبول فرستادند. ابن بیبی(۲۵) مینویسد: «حاجب زکریا در ملک روم (آناتولی) بر پنج زبانی که مردم تکلم میکردند، حاکمیت یافته و با ظرایف آن زبانها آشنا شده بود.» مسلما یکی از این پنج زبان، ترکی باید باشد. یازیجیزاده(۲۶) عبارت ابن بیبی را به شکل «به جز ترکی و فارسی با پنج زبانی که در آناتولی و روم ایلی مورد استعمال داشت…» نقل کرده است. مرحوم پروفسور دکتر عثمان توران(۲۷) مینویسد که در این دوره چهار زبان مورد تکلم را زبانهای ترکی، یونانی و ارمنی و در کنار آنها زبان فارسی که در شهرهای بزرگ و محافل فرهنگی رواج داشت، تشکیل میدادند. وی درمورد زبان پنجم تردید میکند. حادثه ای که درمحاصره اخلاط از سوی سلطان جلال الدین خوارزمشاه رخ داد، وجود حداقل سه زبان را تسجیل میکند. پیرزنی که از اخلاط حضور سلطان جلال الدین رسیده بود، با زبانهای عربی، ترکی و ارمنی آشنایی داشت.(۲۸)
در دوره عزالدین کیکاووس اول (۱۲۱۹ـ۱۲۱۰) قلعه خانجین که در اختیار ارامنه بود، مورد حمله نیروهای سلطان قرار گرفت. عزالدین کیکاووس دستور جنگ صادر کرد و سربازان به ترکی فریاد «اطلان، اطلان» سردادند. ابن بیبی(۲۹) این دستور سلطان را عینا با الفبای عربی به ترکی نقل کرده است.
سلطان علاءالدین کیقباد اول (۱۲۳۷ـ۱۲۱۹) با سفیران جلال الدین خوارزمشاه که به حضورش باریافته بودند، بدون توسل به مترجم صحبت کرده بود.(۳۰) از بینیازی سلطان به مترجم، برمیآید که محاوره وی با سفیران جلال الدین به ترکی بوده است.(۳۱) علاءالدین کیقباد به هنگام صحبت با ملک اشرف که به همکاری علیه خوارزمشاه دست زده بود، وظیفه ترجمه را به امیر کمال الدین کامیار محول کرده بود. همو بود که(۳۲) سخن ملک اشرف که به عربی ادا میشد را به ترکی برمیگرداند. ابن بیبی(۳۳) در شرح فضایل سلطان علاءالدین کیقباد، از رباعیات وی نیز سخن به میان میآورد. یازیجی زاده(۳۳) نیز میافزاید: «هرچند که ترکی الاصل و سلطان غزان بود، شعر ترکی میسرود.» بدین ترتیب یازیجی زاده حاکمیت را در صحنه ادبیات تصدیق و تأیید میکند و ضمن اشاره به اینکه سلجوقیان ترکی الاصل بوده اند، از تکلم آنان به ترکی سخن به میان میآورد.
قلیج ارسلان چهارم، سلطان سلجوقیان ترکیه (۱۲۵۶ـ۱۲۵۷) به سبب عدم تفاهمی که با معین الدین پروانه داشت، به وی گفته بود: «ایجی مستی یا مغشوشی؟»(۳۵) واژه ترکی «ایجی» که در حوالی سال ۱۱۲۰ مورد استعمال یافته بود، بعدا پس از حدود یک قرن و نیم در آناتولی ادامه حیات داد و مورد استفاده قرار گرفت.
در دوره ای که سلجوقیان ترکیه دوره فروپاشی را طی میکردند، گسترشی در مورد زبان ترکی پدید آمد (۱۲۷۷).
شکی نیست که پس از حاکمیت مغولان بر آناتولی و با ورود قبایل جدید ترکمن به این منطقه، بر تعداد ترکزبانان افزوده شد. علاءالدین سیاوش (جمری) که از حمایت ترکمنان برخوردار شده بود، فردای روزی که بر تخت نشست، تصمیمی مهم درمورد رسمیت زبان ترکی اتخاذ کرد (۱۳ مه ۱۲۷۷)(۳۶).
از سوی دیگر دلیلی در دست است که حکمرانان مغول حاکم بر آناتولی و مردم منطقه به زبان ترکی صحبت میکرده اند. گیخاتو (۱۲۹۵ـ۱۲۹۱) در منطقه ایلگین به یک روستایی که گندم میکاشت، کمک کرده و به ترکی گفته بود:
«یکیبیش اقجیا، یکیبیش اقجیا»(۳۷).
به عنوان نتیجه میتوان گفت:
در دوره سلجوقیان بزرگ تکلم در دربار و ارتش به زبان ترکی بوده است.
در میان دیوانسالاران نیز افرادی به زبان ترکی صحبت میکردند.
زبان ترکی در دوره سلجوقیان آسیای صغیر نیز موجودیتش را ادامه داده، در دوره های بیگ نشینی و عثمانی، زبان حاکم آسیای صغیر شده بود.
----------------------------------------------
پاورقیها
۱- M.A. Köymen: Büyük Selçuklu İmparatorluğu Tarihi, III, Alp Arslan ve Zamanı, Ankara 1992, s. 235; O. Turan, Selçuklular Tarihi ve Türk-İslâm Medeniyeti, Ankara 1965, s. 312, 318.
۲ـ خواجه ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی: تاریخ بیهقی (نشر غنی ـ فیاض) تهران ۱۳۲۴ شمسی، ص ۴۵۰٫
۳- V. V. Barthold, Moğol İstilâsına Kadar Türkistan (Haz. H. D. Yıldız=, Ankara 1990, s. 292.
۴ـ بیهقی: همان اثر، ص ۱۶۳، ۱۶۶ و ۴۳۸٫
۵ـ همان اثر، ص ۶۲۴٫ مقایسه کنید با:
M.A. Köymen, Büyük Selçuklu İmparatorluğu Tarihi, I, Kuruluş Devri, Ankara 1979, s. 339.
۶ـ همان اثر، ص ۶۵۵٫
۷ـ همان اثر، ص ۷۲۲٫
۸ـ همان اثر، ص ۶۲۸٫ غنی و فیاض به نادرست بودن این عبارت اشاره میکنند، ص ۶۲۸ (یادداشت شماره ۵). کوی من (Kuruluş devrı, s.344) با استفاده از نشر سعید نفیسی، بیهقی را عینا به شکل ما ترجمه کرده است.
۹ـ برای اطلاع از مطالب مربوط به سلجوقیان و دوره سلطان طغرل بیگ در کتاب «مرآت الزمان فی تاریخ الاعیان» ابن جوزی نگاه کنید به:
Ali Sevim, Belgeler, Sayı: ۲۲, Ankara 1997, s. 22.
۱۰ـ همان اثر، ص ۲۷٫ البنداری: زبده النصره و نخبه العصره (متن عربی، ص ۱۴).
Kıvameddin Burslan, Irak ve Horasan Selçukluları Tarihi, İstanbul 1943, s.11.
۱۱ـ نگاه کنید به ابن جوزی؛ همان اثر، ص ۵۲٫
۱۲ـ به نظر کوی من (Köymen) عمیدالملک با زبانهای فارسی، ترکی و عربی و هندی آشنا بود.
Alp Arslan ve Zamanı, III, s. 157.
۱/۱۲ـ نگاه کنید به:
Abbas Azzavî, “İbn Hassul’un Türkler Hakkında Bir Eseri”, Türkçeye çeviren Şerefeddin Yaltkaya, Belleten sayı: ۱۴-۱۵ Ankara 1940, Arapça metin, sç ۴۵, s. 247, 262.
۱۳ـ نگاه کنید به ابن جوزی؛ همان اثر، ص ۸۳ـ۸۲٫
۱۴ـ نگاه کنید به:
Gregory Abu’l Farac (Bar Hebraeus), Abu’l Farac Tarihi, I, Trk.trc. Ömer R. Doğrul, Ankara 1987, s. 315. Krş. Turan, Selçuklular Tarihi, s. 94.; M. A. Köymen, Tuğrul Bey ve Zamanı, İstanbul 1976, s. 120.
۱۵ـ نگاه کنید به:
İslâm Tarihi, El-Kâmil Fi’t-Târih Tercümesi, çvr. A. Özaydın, I cilt, İstanbul 1987, s. 71-72.
۱۶ـ نگاه کنید به:
İslâm Kaynaklarına göre Malazgirt Savaşı (metinle ve çevirileri), F. Sümer – A. Sevim, Ankara 1971.
۱۷ـ نگاه کنید به:
Urfalı Mateos Vekayi-Nâmesi (952-1136) ve Papaz Grigor’un Zeyli (1136-1162), Trk. Çvr. Hrant D. Andreasyan, Ankara 1962, s. 143. Krş. İ. Kafesoğlu, Malazgirt (Malazgirt muharebesi) mad., İA., s. 246.; Köymen, Alp Arslan ve Zamanı, III, s. 34.
۱۸ـ نگاه کنید به:
Biyografilerle Selçuklu Tarihi, İbnü’l-Adîm Bugyetü’t-Taleb fî Tarihi Haleb (Seçmeler), çeviri notlar ve açıklamalar, Ali Sevim, Ankara 1982, s. 18.
۱۹ـ نظام الملک با هزاران غلام ترک خود (نگاه کنید به: ترجمه ترکی ابن الاثیر ص ۱۲۳) چگونه صحبت میکرد؟ باتوجه به این مطلب و اینکه از دوره غزنویان به بعد در خدمت ترکان بوده است، به احتمال قریب به یقین میتوان گفت که وی با زبان ترکی آشنایی داشته است.
۲۰ـ صدرالدین ابوالحسن علی بن ناصر بن علی الحسینی: اخبار الدولت السلجوقیه (نشر محمد اقبال، لاهور ۱۹۹۳، ص ۸۹ـ۶۸، ترجمه ترکی نجاتی لوغال: آنکارا، ۱۹۴۳، ص ۴۷). مقایسه کنید با: Turan: Selçuklular Tarihi, 318
۲۱ـ نگاه کنید به: ابن الاثیر (ترجمه ترکی، ص ۳۱۴). در مورد این حادثه نگاه کنید به:
A. Özaydın, Sultan Muhammed Tapar Devri Selçuklu Tarihi (498-511/1105-1118), Ankara 1990, s. 43.
۲۲- A. Sevim, Suriye ve Filistin Selçukluları Tarihi, Ankara 1983, s. 124.
۲۳ـ نگاه کنید به سیف الدین حاجی بن نظام عقیلی: آثار الوزراء (نشر میرجلال الدین حسینی ارموی ـ تهران: ۱۳۳۷ شمسی، ص ۲۳۶؛ خواندمیر: دستورالوزراء (نشر سعید نفیسی ـ تهران: ۱۳۱۷ شمسی، ص ۱۹۱). مقایسه کنید با:
A. Taneri, “Büyük Selçuklu İmparatorluğu’nda Vezirlik”, TAD. V. Ankara 1970, s. 96.
۲۴ـ نگاه کنید به: اخبار (متن عربی) ص ۹۷ـ۹۶ و ترجمه ترکی، ص ۶۸؛ بنداری (متن عربی) ص ۱۳۳ـ۱۳۲)، ترجمه ترکی، ص ۱۲۷ـ۱۲۶٫
۲۵ـ نگاه کنید به: الاوامر العلائیه فی الامور العلائیه (نشر ارزی) ـ آنکارا: ۱۹۵۶ جلد اول ص ۷۷٫ ترجمه ترکی (مرسل اوزترک) آنکارا، ۱۹۹۶ جلال الدین ۹۷٫
۲۶ـ نگاه کنید به:
M.Th. Houtsma, Recueil de Textes relatifs a’l’historie des Seljoucides, Histoire Des
۲۷- Seldjoucides D’Asie Mineure D’Abres İbn-Bibi Texte Turc, III, Leiden 1902, s. 63.
۲۸ـ نگاه کنید به: محمد نسوی: سیرت جلال الدین منگبرنی (نشر مجتبی مینوی)، تهران: ۱۳۴۴ شمسی، ص ۲۰۸٫
۲۹ـ نگاه کنید به: متن فارسی ص ۱۶۶ و ترجمه ترکی ص ۳۸۲ـ۳۸۱٫
۳۰ـ نگاه کنید به: ابن بیبی، ص ۳۷۶ (ترجمه ترکی ص ۳۸۲ـ۳۸۱).
۳۱ـ جلال الدین خوارزمشاه نیز ترکی گوی بوده است، نسوی، ص ۲۸۱٫
۳۲ـ نگاه کنید به: ابن بیبی ص ۳۸۷ (ترجمه ترکی جلد اول ص ۳۹۰)
۳۳ـ نگاه کنید به متن فارسی ص ۲۲۸ (ترجمه ترکی، ص ۲۴۶)
۳۴ـ نگاه کنید به ص ۲۱۶٫
۳۵ـ نگاه کنید به: کریم الدین محمود بن محمد آقسرائی: مسامره الاخبار (نشر عثمان توران)، ۱۹۴۴، ص ۸۵ و یادداشت ۳؛ ترجمه ترکی مرسل اوزترک، آنکارا ۲۰۰۰، ص ۶۵٫ مقایسه کنید با:
N. Kaymaz, Pervâne Mu’înü’d-Dîn Süleyman, Ankara 1970, s. 120.
۳۶- E. Merçil, “Türkiye Selçukluları Devrinde Türkçe’nin Resmî Dil Olmasını Kim Kabul Etti:”, Belleten, Sayı: ۲۳۹, Ankara 2000, s. 51-57.
۳۷ـ عثمان توران: مسامره الاخبار (مقدمه) ص ۲۴٫
F.N. Uzluk, Anadolu Selçukluları Devleti Tarihi, III, Ankara 1852, s. 80, Turan, Müsameret ül-Ahbâr, önsöz, s. 24.
* . این مقاله به دومین کنگره ملی ایران شناسی (تهران: ۳۰ آذر ـ ۳ دی ۱۳۸۳)عرضه شده است